شمأز:تنفّر. «وَإِذا ذُكِرَ اللَّهُ
وَحْدَهُاشْمَأَزَّتْقُلُوبُ الَّذِينَ لا
يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ»زمر: 45. چون خدا به وحدانيت خوانده شود دلهاى آنانكه بقيامت ايمان
ندارند رميده و متنفّر شود. آن بعكس شادمان شدن است چنانكه در ذيل آيه آمده «وَإِذا ذُكِرَ الَّذِينَ
مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ».
اين لفظ در قرآن تنها يكبار آمده است.
شمس:خورشيد.
اين كلمه سى و سه بار در قرآن مجيد آمده و قرآن بذكر آن اهميت بسيار قائل است و پيوسته
با الف و لام عهد ذكر شده مگر در آيه «لايَرَوْنَ فِيهاشَمْساًوَ لا زَمْهَرِيراً»انسان: 13.
خورشيد بامر خدا مسخر و رام شده است «وَسَخَّرَالشَّمْسَوَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى»رعد: 2. و آن از آيات قدرت خداوند
است «وَمِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ
وَ النَّهارُ وَالشَّمْسُوَ الْقَمَرُ ...»فصلت: 37.