شكس:شَكَاسَةً: بد خلقى (مجمع) شكس بفتح اول و كسر دوم: بد خلق تشاكس بمعنى تشاجر و
منازعه است در اثر بد خلقى چنانكه راغب گفته «ضَرَبَاللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكاءُمُتَشاكِسُونَ ...»زمر: 29.
يعنى: خدا مردى را مثل زده كه درباره او شريكان متخاصم وجود دارد. در مجمع
متنازعان بد خلق گفته است. اين كلمه در قرآن مجيد فقط يكبار آمده است.
شكّ:گمان. توقف. طبرسى آنرا وقوف ... معنى كرده و فرمايد: مثل آنكه در
خانه بودن زيد شك كند نزد او به هيچ يك از بودن و نبودن مزيتى نيست لذا توقف
ميكند. راغب گويد:
آن اعتدال و تساوى نقيضين است در نزد انسان.
خلاصه: شك آنست كه شخص به هيچ يك از دو طرف قضيه يقين نكند و ترجيح
هم ندهد بلكه بود و نبود در نظر وى مساوى باشد بر خلاف ظنّ كه يكى از دو طرف را
ترجيح ميدهد «بَلْهُمْ فِيشَكٍيَلْعَبُونَ»دخان: 9.
در بعضى از آيات شك با «مريب» توصيف
شده است مثل «وَإِنَّنا لَفِيشَكٍمِمَّا تَدْعُونا
إِلَيْهِ مُرِيبٍ»هود: 62. در «ريب» از
زمخشرى نقل شد كه آن بمعنى قلق و اضطراب است على هذا شك مريب يعنى: شك اضطراب آور.