بموجب آيه «وَلايَشْفَعُونَإِلَّا لِمَنِ ارْتَضى»انبياء: 28. شفاعت شدگان كسانىاند
كه خدا از آنها راضى است و بموجب آيه «لايَمْلِكُونَالشَّفاعَةَإِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»مريم: 87.
بنا بر آنكه مراد از آيه، مشفوع لهم و از عهد، توحيد است، اهل توحيد
اهل شفاعتاند نتيجه آنكه براى كفّار و مشركان شفاعتى نيست كه نه عهدى عند اللّه
دارد و نه خدا از آنها راضى است.
و بموجب روايات شفاعت شدگان گناهكاران اهل توحيداند و در بعضى هست كه
همه بشفاعت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله محتاج خواهند بود. رجوع شود بروايات.
بنظر ميايد مراد از «لِمَنِارْتَضى»چنانكه از حضرت امام رضا عليه
السّلام نيز نقل شد آن نيست كه خدا از همه چيز او راضى است بلكه خداوند نسبت باو
فى الجمله رضايت دارد و لو راجع بدين و اعتقاد قلبى او باشد و چون شخص معتقد قهرا
بعضى از اعمال نيك را خواهد داشت بدست ميايد كه شفاعت مال كسانى از اهل توحيد است
كه «خَلَطُواعَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ
سَيِّئاً».
شفاعت نقض غرض نيست
در گذشته ديديم كه آيات قرآن در وجود شفاعت با اذن خدا صريحاند.
در اينصورت جائى براى اشكال وجود ندارد آنچه قرآن اثباتش ميكند
نميتوان درباره آن تشكيك نمود. و آنچه از گروهى نقل شده كه شفاعت با توحيد در
عبادت منافات دارد و آن نوعى شرك است، بى جا و لغو ميباشد.
بزرگترين اشكاليكه درباره شفاعت كردهاند آنست كه شفاعت موجب تجرّى
بگناه بلكه موجب تشويق بگناه است.
ولى بايد دانست كه شفاعت فقط اميدوارى ايجاد ميكند و از يأس باز
ميدارد توضيح آنكه بموجب «فَلا