وسيلهايكه ميتوان نسبت بخدا طلب كرد همان راهها و اعمالى است كه
خداوند قرار داده است و نيز شفيعان آخرتند كه از جانب خدا بدين مقام منصوباند.
شفاعت باذن خداست
آياتى داريم كه ميگويند: هيچ شفيعى نيست مگر پس از اذن خداوند چنانكه
در آيه 255 بقره و 3 يونس گذشت ايضا «قُلْلِلَّهِالشَّفاعَةُجَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»زمر: 44.
اين آيات صريحاند در اينكه شفيع را بايد خدا منصوب كند و بوى اجازه
دهد، آيه اخير روشن است كه مطلق شفاعت مال خداست و حكومت آسمانها و زمين از اوست.
اوست كه در دنيا اسباب و وسائل زندگى و رحمت و در آخرت واسطههاى شفاعت قرار
ميدهد.
على هذا شفاعت آن نيست كه مجرم با كمك شفيع جلو مقررات خدائى را
بگيرد و نقض قانون كند مثل پارتى بازيهاى دنيا. بلكه خود قانونگذار (خدا) همانطور
كه عدهايرا در دنيا وسيله هدايت و واسطه رساندن احكام قرار داده آنها را در آخرت
وسيله مغفرت خويش قرار داده است.
مجرم فى حدّ ذاته نسبت باستفاده از شفاعت مسلوب الاختيار است و محلى
از اعراب ندارد. اين خداست كه چنين خواسته و چنين قرار داده است.
بدين طريق بعضى از اشكالات كه بشفاعت شده مرتفع ميشود.
شفاعت در آخرت يعنى استغفار
حكم اوّلى آيات قرآن آنست كه در آخرت مطلقا شفاعت و واسطهاى نيست و
هيچ كس حق دم زدن ندارد.
كارها فقط ر اختيار خداست واحدى بحال احدى مفيد نيست و كسى در كار
كسى حق دخالت ندارد. «يَوْمَلا تَمْلِكُ نَفْسٌ
لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»انفطار: 19. «يَوْمَلا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»دخان:
41. ايضا «وَاخْشَوْا يَوْماً لا
يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ