يعنى: چرا كفّار با نگاه خصمانه از چپ و راست گروه گروه بتو خيره
شدهاند مگر هر كدامشان طمع دارند كه به بهشت پر نعمت در آيند. اين لفظ تنها يكبار
در قرآن آمده است و اصل عزو بنقل مجمع بمعنى اضافه و نسبت است و گروهها بيكديگر
اضافه و منسوب ميشوند.
عسر (بر وزن كتف) و عسير هر دو وصفاند بمعنى صعب و دشوار «يومعسر و يوم عسير» يعنى روز دشوار و
شوم. «يَقُولُالْكافِرُونَ هذا يَوْمٌعَسِرٌ»قمر: 8. «وَكانَ يَوْماً عَلَى
الْكافِرِينَعَسِيراً»فرقان: 26.
تعاسر: اشتداد و دشوار شدن.
«تعاسرعليه الامر: اشتد و صار عسيرا» «وَإِنْتَعاسَرْتُمْفَسَتُرْضِعُ لَهُ
أُخْرى»طلاق:
6. اگر بزحمت و دشوارى افتاديد، پدر مرضعه ديگرى براى طفل ميجويد ظاهرا مراد از
تعاسر در آيه آنست كه مادر اصلى درباره اجرت رضاع پدر را بفشار اندازد.
عسرة: بقول راغب دشوارى در وجود مال است و آيه «وَإِنْ كانَ ذُوعُسْرَةٍفَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ»بقره: 280.
مؤيد اوست و شايد مراد از ساعة عسرة در «وَالْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِالْعُسْرَةِ»توبه:
117. وقت كم يابى مال باشد. صحاح نيز مثل راغب گفته ولى طبرسى و فيروزآبادى آنرا
مطلق دشوارى و صعوبة الامر گفتهاند و آيه دوم درباره ماجراى تبوك است و در آن
سختى فقط از جهت مال نبود بلكه از جهت عطش و حرارت هوا و غيره نيز بود.
عُسْرى: مؤنث اعسر است «وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى. وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى.
فَسَنُيَسِّرُهُلِلْعُسْرى»ليل: 8- 10. «العسرى» در
آيه موصوفى دارد مثل حالت و نظير آن. يعنى آنكه از انفاق بخل ورزد و در اثر بخل
ثروت و بىنيازى جويد و وعده بهتر خدا را تكذيب كند، او را بحالت سختترى آماده
ميكنيم.