ظاهرا مراد از عهد نخوردن از شجره منهيه است و عزم بمعنى تصميم و
ثبات است يعنى در او بر حفظ عهد تصميم و استقامت نيافتيم.
«طاعَةٌوَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ
فَإِذاعَزَمَالْأَمْرُ فَلَوْ
صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ»محمد: 21. «الْأَمْرُ»فاعل «عَزَمَ»است در
اقرب گويد: «عَزَمَالْأَمْرُ»يعنى روى فلان كار تصميم گرفته شد
و آن بمعنى مجهول است و براى مبالغه معلوم خوانده شده مثل «هَلَكَالرَّجُلُ» كه بصورت معلوم آمده ولى در واقع «أُهْلِكَ» بصيغه مجهول است.
بهر حال جواب «اذا» در
آيه محذوف است يعنى: اينها ميگويند ما در طاعتيم و قول راست ميگوئيم و چون كار جنگ
حتمى شد نكول ميكنند و اگر با خدا راست گفته بودند بهتر بود. «وَإِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْعَزْمِالْأُمُورِ»آل عمران: 186.
كلمه «عَزْمِالْأُمُورِ» در آيه «وَاصْبِرْ عَلى ما
أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْعَزْمِالْأُمُورِ»لقمان: 17. و در آيه «وَلَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْعَزْمِالْأُمُورِ»شورى:
43. نيز
آمده است. ممكن است «ذلِكَ»*در آيه
اول و سوم اشاره بصبر و نيز بتقوى و گذشت باشد كه از نتائج صبراند. على هذا در آيه
دوم نيز اشاره بصبر است نه باقامه صلوة و امر بمعروف و غيره كه در صدر آيهاند و
شايد آن در هر سه آيه اشاره بهمه ما قبل باشد يعنى صبر، غفران، تقوى، نماز و غيره.
در اينصورت همه آنها از افراد عزم الاموراند.
عزم در آيات فوق بمعنى معزوم است يعنى صبر از كارهائى است كه بايد بر
آن تصميم گرفت و خويشتندار بود.
در كشّاف گفته: «اىممّا يجبالْعَزْمُعَلَيْهِ مِنَ الْأُمُور» عبارت مجمع نيز قريب بآن است در المنار
آمده: