فهماندن اين حقيقت است كه خدا در عين عزّت و توانائى كارهايش از روى
حكمت و مصلحت است و در عين حال مهربان، بخشاينده، وهاب، دانا، پسنديده و ... است
نبايد از عزت خدا بهراسيد. گاهى در مقام تهديد آمده: «وَاللَّهُعَزِيزٌذُو انْتِقامٍ»آل عمران: 4.
در بعضى از آيات آمده: «إِنَّاللَّهَ لَقَوِيٌعَزِيزٌ»حج: 40. ظاهرا مراد از عزيز در اين آيات منيع و دافع است يعنى خدا
قوى است كسى او را زبون نتواند كرد و عزيز و منيع است كه كسى بمقام و سلطنت او
نرسد. آيه چنين است
«... وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌعَزِيزٌ»شايد قوى
اشاره باصل قدرت و عزيز اشاره بعملى كردن آن باشد يعنى هم نيرومند است و هم بر
اعمال آن تواناست و شايد در آياتى نظير آيه فوق نيز اين عنايت تصوّر شود.
عزيز گاهى بمعنى سخت و دشوار آمده مثل «وَما ذلِكَ عَلَى اللَّهِبِعَزِيزٍ»ابراهيم:
20. «عَزِيزٌعَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ»توبه: 128. ايضا بمعنى گرامى و
محترم نحو «وَما أَنْتَ عَلَيْنابِعَزِيزٍ»هود: 91.
هكذا بمعنى حكمران و شخص قدرتمند مثل «امْرَأَتُالْعَزِيزِتُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ»يوسف: 30. «ياأَيُّهَاالْعَزِيزُمَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»يوسف: 88.
در آيه «ذُقْإِنَّكَ أَنْتَالْعَزِيزُالْكَرِيمُ»دخان: 49. گفتهاند: بر سبيل
استهزاء و تهّكم است.
اعزّة: جمع عزيز است «وَجَعَلُواأَعِزَّةَأَهْلِها أَذِلَّةً»نمل: 34. عزيزان اهل شهر را ذليلان گردانند.
در فرهنگ قصص القرآن تأليف آقاى صدر بلاغى ص 342 آمده:
عزّى يكى از بزرگترين بتهائى است كه از طرف عرب مخصوصا قبيله قريش
پرستيده ميشد. بتكده عزّى در وادى نخله شاميّه بالاى سر «ذاتعرق» ميان راه عراق و مكّه بود و