منكرينتان اهل آتشند.
دسته دوم از روايات درباره اصحاب اعراف كه گفتيم چنيناند:
1- در تفسير عياشى از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه راوى بآنحضرت عرض كرد:
«اى شىء اصحاب الاعراف؟ قَالَ: اسْتَوَتِ الْحَسَنَاتُ وَ السَّيِّئَاتُ فَإنْ أَدْخَلَهُمُ اللَّهُ الْجَنَّةَ فَبِرَحْمَتِهِ وَ إِنْ عَذَّبَهُمْ لَمْ يَظْلِمْهُمْ».
2- در كافى در ضمن حديثى از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه فرمود:
«وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَيِّئَاتُهُمْ فَقَصُرَتْ بِهِمْ الْأَعْمَالُ وَ إِنَّهُمْ لَكَمَا قَالَ اللَّهُ ...».
روايات اهل سنت درباره اصحاب اعراف نوعا در اين زمينه است ولى چنانكه گفته شد با آيات قابل تطبيق نيستند.
نقل اقوال
اقوال گذشتگان راجع باصحاب اعراف در كتب تفسير چنين است:
1- اصحاب اعراف انبياء عليهم السلاماند خدا آنها را در بلندىهاى سور قرار ميدهد تا از مردم متمايز باشند و چون آنها گواهان امتهااند.
2- آنها ملائكهاند كه در صورت مردان ظاهر شوند اهل بهشت و آتش را مىشناسند ...
3- آنها عباس، حمزه، على عليه السّلام و جعفر ذو الجناحيناند، دوستان خويش را با صورتهاى سفيد و دشمنان خويش را با صورتهاى سياهشان ميشناسند.
4- آنها عادلان امّتها و گواهان اعمالند از هر امّت.
5- كسانى هستند كه حسنات و سيئات آنها برابراند كه نه مستحق آتشاند و نه جهنّم، بالاخره مورد عفوّ قرار ميگيرند.
6- آنها مؤمنان جنّاند.
7- آنها اولاد كفاراند كه پيش از تكليف مردهاند.
8- آنها كسانىاند كه بدون اجازه پدران بجهاد رفته و شهيد شدهاند.
9- آنها اشراف خلقاند.
10- آنها اهل فترتاند كه در