ثُمَعَبَسَوَ بَسَرَ»مدثر: 21 و 22. معنى آيه در «بسر» گذشت.
راغب گفته: علت عبوسى تنگى نفس است يعنى چيزى را ناپسند ميدارد و در
اثر ناراحتى درون چهره درهم ميكشد.
عبوس: ترشرو «إِنَّانَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماًعَبُوساً»انسان:
10. عبوس در آيه صفت يوم واقع شده چنانكه عسير در آيه «فَذلِكَيَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ»مدثر: 9. «وَكانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً»فرقان، 26. گويند «ليلكقائم نهارك صائم» در آيه نيز يوم
با صفت اهل آن موصوف شده است. و يا يوم در اثر شدت بشير عبوس تشبيه شده.
ولى فرض اول بهتر است مثل «إِذاأَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ»هود: 102.
ظهور اين آيات بىشك در ملامت است كه شخص در ارشاد مردم ميان غنى و
نابينا فرق گذاشته و بنابينا با آنكه در صدد اخذ حكم و عمل بآن بوده اعتنا نشده و
بغنى اعتنا شده است.
درباره نزول آيات در مجمع فرموده: گفته شده: عبد اللّه بن امّ مكتوم
كه نابينا بود پيش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و آنحضرت با عتبة بن ربيعه،
ابا جهل، عباس بن عبد المطلب، ابىّ بن خلف و امية بن خلف صحبت ميكرد باميد آنكه
اسلام آورند. عبد اللّه صدا زد يا رسول از آنچه خدا تعليمت كرده بر من بخوان و
تعليم كن پيوسته اين كلام را تكرار ميكرد و نميدانست كه آنحضرت با آن قوم سخن
ميگويد تا كراهت در قيافه آنحضرت ظاهر شد بواسطه قطع شدن كلامش و در دل گفت: اين
بزرگان مكّه گويند پيروان او فقط نابينايان و بردگانند، لذا باو اعتنائى نكرد، و
با آنها بسخنش ادامه داد.