22. تعبيد
برده كردن است يعنى آن نعمت را بر من از اين جهت منّت مينهى كه بنى اسرائيل را
برده و خدمتكار كردهاى.
«قُلْإِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ
وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُالْعابِدِينَ»زخرف: 81. يعنى اگر خدا را فرزندى باشد من اولين مطيع او ميشوم ولى
او را فرزندى نيست از نفى اطاعت بنفى وجود فرزند استدلال شده است.
[عبادت
خدا]
عبادت بخدا چنانكه گفتيم تذلّل در پيشگاه اوست با تقديس ذات مقدّسش و
آن مخصوص خداست و غير او مبرّى از نقائص نيست «لاإِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ»و «لاحول و لا قوة الا باللَّه».
ولى آن غير از احترام و تواضع است كه درباره بزرگان دين و قبور آنها
و حتى در استلام و بوسيدن حجر الاسود انجام داده ميشود، احترام و تواضع در واقع «خودكم بينى» در مقابل آن چيز است ولى
عبادت تقديس و تنزيه طرف ميباشد و چون اين مخصوص خداست لذا عبادت مخصوص اوست.
بت پرستان معبودات خويش را تقديس كرده و آنها را در تدبير عالم دخيل
ميدانستند و شفعاء و مقرّب خيال ميكردند چنانكه مشروحا در «شرك» گذشت
قرآن در مقام ردّ ميفرمايد: اينها نمىبينند و نمىشنوند و نفع و ضررى ندارند و
شفيع و مقرّب نمىباشند و دخالتى در تدبير عالم ندارند، شما بى جا و از خودتان
چنين چيزها را تراشيدهايد «إِنْهِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»نجم: 23.
از طرف ديگر با كمى توجه خواهيم ديد كه عبادت خاص خداست زيرا بشر يا
بجماد عبادت خواهد كرد و يا بزنده مثلا اگر بجماد و بت ستايش كند كار بىفايده
كرده و بآنچه دركى و شعورى ندارد تذلّل كرده و تقديس نموده و مقام بشريت و عقل را
پائين