responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 280

توصيف است، او پاك و منزّه است همه حمدها مال اوست، و از وى يارى ميجويم، در مقايسه عبادت خدا و عبادت بتان كه در ذيل اين بحث خواهد آمد توضيح بيشترى باين مطلب داده خواهد شد.

عبد: مطيع. بنده. از مجمع نقل شد كه او را در اثر ذلّت و انقيادش عبد گويند، پس معناى تذلّل و طاعت در آن ملحوظ است در اقرب گويد:

آن در اصل وصف است گويند:

«رجلٌ‌ عَبِدٌ» يعنى مرد مطيع است ولى بعدا مانند اسم استعمال شده.

عبد در قرآن بدو معنى آمده يكى بمعنى بنده مملوك مثل: «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌» بقره:

178. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ» نحل: 75.

آيه‌ «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ‌ عَبْداً» مريم:

93. روشن ميكند كه همه انس و جنّ و ملك بنده و مملوك خدايند، شايد بدين علت است كه در قاموس و اقرب گفته: عبد بمعنى انسان است اعمّ از حرّ و رقّ راغب گويد: اين عبوديت بوسيله ايجاد است.

«آتى» در آيه راجع باتيان در قيامت نيست بلكه مبيّن نسبت بين خدا و خلق است يعنى هر آنكه در آسمانها و زمين‌اند متوجّه خدايند در حال بندگى و عبوديت كه خدا خالق و رازق و مدبّر آنهاست. و هر چه دارند از خدا دارند.

ديگرى: عبد بمعنى عابد و مطيع خدا در اخلاص و عبادت و اطاعت، مثل‌ «وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ‌ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ» جنّ: 19. «ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ‌ عَبْداً شَكُوراً» اسراء: 3.

«وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ» ص: 41. «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ‌» اسراء: 1. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ‌ الْكِتابَ» كهف: 1.

ولى عبد بمعنى عابد وثن در قرآن نيامده بر خلاف افعال آن مثل‌ «وَ يَعْبُدُونَ‌ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ» يونس: 18.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 280
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست