وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ
إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّايُشْرِكُونَتوبه: 31. بشرك آنها تصريح شده ولى در آيات گذشته چنانكه ديديم آنها
را از مشركين جدا كرده و در احكام اسلامى نيز با مشركان فرق دارند و از آنها جزيه
مقبول است نه از مشركان.
شرك جلى و خفى
شرك جلى يكى از شركهاى سهگانه است كه گذشت. شرك خفى آنست كه غير خدا
را نيز در كارها مراعات بكند مثلا بگويد: اگر فلانى نبود عيال من ضايع ميشد ولى
اگر بگويد خدا فلانى را در كار من سبب كرد اشكالى ندارد آيهايكه بر شرك خفى دلالت
دارد اين آيه استوَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْمُشْرِكُونَيوسف:
106. يعنى
با اينكه بخدا ايمان دارند مشركاند. در تفسير عياشى ذيل اين آيه از حضرت صادق
عليه السّلام نقل شده:
آن شرك، قول شخص است كه ميگويد:
اگر فلانى نبود هلاك ميشدم، اگر او نبود بفلان بلا گرفتار ميشدم، اگر
فلانى نبود عيالم از بين ميرفت، آيا نمىبينى كه براى خدا در ملكش شريك قرار داده
كه او را روزى ميدهد و از بلا ميرهاند.
راوى گويد گفتم: ميگويد اگر خدا بواسطه فلانى بر من منّت نمىنهاد
هلاك ميشدم. فرمود: آرى اين عيب ندارد.
ايضا از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه فرمود: آن شرك طاعت است
نه شرك بندگى، آن در گناهانى است كه مرتكب ميشوند در آنها بشيطان اطاعت كردند و
غير خدا را در طاعت خدا شريك قرار دادند. و شرك عبادت اينست كه غير خدا را عبادت
كنند.
ايضا اينگونه روايات در تفسير عياشى و كافى باب شرك نقل شده است.
اينكه امام عليه السّلام فرمود شرك طاعت است در بعضى آيات بمطيع غير
خدا مشرك اطلاق شده است مثلوَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْلَمُشْرِكُونَانعام: