«ظَلُّوا» بمعنى «صاروا» است
و ضمير «فَرَأَوْهُ»به زرع
راجع است معنى آيه در «صفر» گذشت.
ظِل: (بكسر
ظاء) سايه. گفتهاند:
آن از فىء اعم است گويند:ظِلُاللَّيْلِ.
ظِلُالجنة هر موضعيكه آفتاب بدان نرسيده ظلّ گويند ولى فىء فقط بمحلى
گفته ميشود كه آفتاب از آن بر گشته.
و بقولى در صبح ظل و در عصر فىء گويند. و شايد: اين از آنجهت است كه
فىء در اصل بمعنى رجوع است و سايه در عصر بر ميگردد. در مجمع ذيل آيه 56 نساء
گويد: اصل ظل بمعنى ستر است كه از آفتاب ميپوشاند رؤبه گفته: هر موضعى كه در آن
آفتاب بوده و بر گشته ظل و فىء و غير آن ظل است.
«فَسَقىلَهُما ثُمَّ تَوَلَّى
إِلَىالظِّلِ»قصص: 24.
براى آندو آب كشيد سپس بسايه بر گشت. جمع آن ظلال است (بكسر ظاء) «وَدانِيَةً عَلَيْهِمْظِلالُهاوَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها»انسان: 14. ظل ظليل: يعنى زندگى
لذّت بخش در مجمع فرموده براى مبالغه شىء را بمثل لفظش توصيف ميكنند مثل:
يوم ايوم. ليل اليل، داهية دهياء. «لَهُمْفِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْظِلًّاظَلِيلًا»نساء: 57.
ظليل به تنهائى بمعنى سايهدار است. بنظرم مراد از آن در آيه عيش و رفاه است نه
سايه راغب و ديگران گفتهاند: از عزت و رفاه و و اباء با ظل تعبير مياورند على هذا
معنى آيه اين است: آنها را برفاه دائمى وارد ميكنيم. بقول راغب كنايه از غضارت عيش
است.
ظُلَّة: (بضم ظاء و تشديد لام) سايبان. در مجمع ذيل آيه 56 نساء
فرموده: «الظُّلَّةُالسَّتْرَهُ» مفردات ابريكه سايه
مياندازد گفته و گويد: اغلب در شىء مكروه بكار رود.
«وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ
فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُظُلَّةٌ»اعراف: 171. چون كوه را كنديم و بالاى سرشان برديم گوئى سايبان بود «فَكَذَّبُوهُفَأَخَذَهُمْ عَذابُ
يَوْمِالظُّلَّةِ»شعراء:
189. آيه درباره قوم شعيب عليه السّلام