responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 262

لَا يَنْوِي فِي قَلْبِهِ شَيْئاً إِلَّا آتَاهُ ذَلِكَ الْغُصْنَ ...».

طير: جمع طائر بمعنى پرنده است و بقول قطرب و ابو عبيده: طير بواحد نيز اطلاق ميشود. و بنظر طبرسى: آن اسم جمع است و نيز مصدر آيد «طَارَ يَطِيرُ طَيْراً وَ طَيَرَاناً».

«وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ‌ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ» يوسف: 41. «وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ‌ طَيْراً أَبابِيلَ» فيل: 3. طير در هر دو آيه جمع طائر است ولى در آيه‌ «فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ‌ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ» آل عمران:

49. ظاهرا براى مفرد است.

تطيّر: از باب تفعّل بمعنى فال بد زدن است‌ «قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ ...» يس: 18. گاهى تاء را در طاء ادغام كرده و باولش همزه مياورند مثل‌ «قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ» نمل: 47.

طيره بمعنى فال بد است. راغب گويد: اصل تطيّر در فال زدن با پرندگان است سپس در هر فال بد بكار ميرود. اين اثير در نهايه گفته:

اصل آن درباره پرندگان و آهوان و غير آنهاست كه از طرف راست يا چپ شخص ميامدند و اين آنها را از مقاصدشان باز ميداشت. در اقرب الموارد گفته: سانح آنست كه از طرف راست آيد و مقابل آن بارح است كه از جانب چپ آيد عرب با سانح فال نيك و با بارح فال بد ميزد.

قول مجمع در معنى سانح و بارح ذيل آيه‌ «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ‌ طائِرَهُ‌ فِي عُنُقِهِ» اسراء: 13. بر خلاف اقرب است.

در الميزان از كشاف نقل شده:

اعراب با پرندگان فال ميزدند و آنرا زجر ميناميدند در مسافرت اگر پرنده از نزدشان ميگذشت آنرا بپرواز وا ميداشتند اگر از چپشان براستشان ميگذشت فال نيك ميزدند و اگر بالعكس ميپريد بفال بد ميگرفتند لذا فال بد را تطيّر خواندند.

طائر: پرنده. مثل‌ «وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ» انعام: 38.

درباره آيه در «امم» صحبت شده است.

طائر معناى ديگرى نيز دارد كه در

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 262
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست