وسوسه او است. راغب گويد: به خيال و جنّ و حادثه بطور استعاره طائف گويند.
كه وسوسه شيطانى بدور انسان (در عالم خيال) ميگردد تا اغفالش كند.
در آيه «فَطافَعَلَيْهاطائِفٌمِنْ رَبِّكَ»قلم: 19. بحادثه و بلا طائف گفته
شده، از «عَلَيْها»بنظر
ميايد كه بلاى آسمانى بوده است.
طائفة: قسمتى از مردم و قطعهاى از شىء است مثل «وَدَّتْطائِفَةٌمِنْ أَهْلِ الْكِتابِ
لَوْ يُضِلُّونَكُمْ»آل عمران: 69. ولى در قرآن بمعناى دوم بكار نرفته. طبرسى فرموده: در
اصل و تسميه آن دو قول است يكى آنكه طائفه مثل رفقائى است كه از جمله كارشان سفر و
طواف در شهرهاست. ديگرى آنكه: طائفه جماعتى است كه با آنها حلقه و دائرهاى تشكيل
ميشود كه بدور آن ميگردند.
آيا اين آيه در تشريع سعى است و يا استحباب آنرا ميفهماند، بنظر
الميزان: معبد و شعيره بودن صفا و مروه دلالت دارد كه خدا عبادتى در آنها تشريع
فرموده و تفريع «فَمَنْحَجَّ الْبَيْتَ ...»اعلام اصل
تشريع سعى ميان صفا و مروه است نه براى افاده ندب و گرنه مناسب بود كه سعى را مدح
كند نه اينكه ذمّ آنرا نفى نمايد ... و جمله «مَنْتَطَوَّعَ خَيْراً ...»مانند تعليل بر تشريع سعى با يك قاعده كلى است و چنين تشريع در قرآن
شايع است مثل «ذلِكُمْخَيْرٌ لَكُمْ»صف: 11. در تشريع جهاد. و «أَنْتَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ»بقره: 184. در تشريع روزه. و «فَلَيْسَعَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ
تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ»نساء: 101. در تشريع قصر (تمام شد).
اين بيان متين و قابل قبول است.
در مجمع فرموده: اين آيه دلالت دارد كه سعى بين صفا و مروه عبادت است
و در آن خلافى نيست و آن نزد ما