غرض بر گشتن صورتها به پشت سر است. و يا غرض از وجوه، بزرگان و از
ادبار ناتوانان است يعنى بزرگان را مبدّل بنا توانان كنيم، بقولى اين امر مال
آينده است و يهود پيش از قيامت يكى از طمس و مسخ را خواهد ديد. ولى آنچه ما گفتيم
از همه مطمئنتر است و مراد از طمس تغيير باطن و از «نَلْعَنَهُمْ»تغيير خلقت ظاهر و مسخ است و اللّه اعلم.
در مجمع فرموده: طمع علاقه نفس است بنفع مظنون نظير آن است امل و
رجاء و نقيض آن يأس است.
«وَمِنْ آياتِهِ يُرِيكُمُ
الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً»روم: 24. از جمله آيات خدا آنست كه برق را بشما مىنماياند تا هم
بترسيد و هم برحمت خدا اميدوار باشيد.
طامّة: «فَإِذاجاءَتِالطَّامَّةُالْكُبْرى. يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى»نازعات: 34 و 35. طامّة از نامهاى
قيامت است. و اصل آن غلبه و تجاوز است در مثل آمده: «جَوَىالْوَادِيفَطَمَعَلَى الْقُرَى» سيل جارى شد و قريهها را زير آب گرفت. على هذا علت
تسميه قيامت بطامّة آنست كه بر هر چيز غلبه و برترى كند چنانكه بعنوان احاطه بر
همه چيز فرموده: «هَلْأَتاكَ حَدِيثُ
الْغاشِيَةِ»غاشية:
1. كه غاشية بمعنى احاطه كننده و پوشاننده است. در نهايه اصل طم را كثرت و بزرگى
گفته است:
يعنى چون حادثه بزرگ كه بر همه غالب است، آيد آنروز انسان كار خود را
ياد كند، اين لفظ فقط يكبار در قرآن آمده است.
طمن:اطمينان بمعنى سكون و آرامش خاطر است بنظر راغب آن آرامش خاطر بعد از
پريشانى است «قالُوانُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ
مِنْها وَتَطْمَئِنَقُلُوبُنا»مائده: 113. گفتند ميخواهيم از آن
بخوريم و قلبمان آرام گيرد كه آمدن مائده ممكن است. «قالَأَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْلِيَطْمَئِنَقَلْبِي»