responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 231

آنها بطور شديد. بعبارت ديگر آتش افروخته خدا كه از قلوب اهل آتش زبانه ميكشد.

«حَتَّى إِذا بَلَغَ‌ مَطْلِعَ‌ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ‌ عَلى‌ قَوْمٍ ...» كهف: 90.

مراد از مطلع الشّمس طرف مشرق است كه ذو القرنين در مسافرت دوم بطرف شرق كشور خويش براى خواباندن شورش بدويان رفت.

و گرنه محلى در زمين نيست كه آفتاب از آنجا خارج شود و زمين با آفتاب در حدود صد و پنجاه ميليون كيلومتر فاصله دارد و مشرق و مغرب اعتبارى است باعتبار ظهور و غروب آفتاب.

طلوع: چنانكه گفته شد بمعنى بروز است بهمين مناسبت بميوه و غنچه و گل طلع گفته ميشود كه از درخت ظاهر ميشود. «وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ‌ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ» انعام: 99. از درخت خرما از ميوه‌اش خوشه‌هاى نزديك بهم يا سهل الاخذ رويانديم. ايضا «وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ‌ نَضِيدٌ» ق: 10. در مجمع فرموده: طلع اولين ظهور ميوه خرماست.

اين كلمه چهار بار در قرآن بكار رفته، سه بار در ميوه خرما چنانكه در دو آيه گذشت همچنين آيه: «وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ‌ طَلْعُها هَضِيمٌ» شعراء:

148. و آيه: «طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ» صافات: 65. درباره درخت زقّوم است در اقرب علاوه از ميوه آنرا چيزيكه مانند دو نعل رويهم از درخت خرما ميرويد معنى كرده است.

طلاق: جدائى. در اقرب الموارد گويد: «طَلَقَتِ‌ الْمَرْئَةُ مِنْ زَوْجِهَا:

بانت» ايضا بمعنى طلاق دادن (كنار كردن زوجه) آمده در جوامع الجامع فرموده: طلاق بمعنى تطليق است مثل كلام و سلام بمعنى تكليم و تسليم.

آيه: «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ‌ ...» بقره: 227. و «الطَّلاقُ‌ مَرَّتانِ» بقره:

229. بمعنى ثانى است‌ انطلاق‌:

بمعنى رفتن و گشاده‌رويى و روانى زبان است چنانكه اهل لغت گفته‌اند

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 231
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست