responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 229

جالُوتَ».

طلح: درخت موز «فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ. وَ طَلْحٍ‌ مَنْضُودٍ» واقعة: 28 و 29. راغب گويد: طلح درختى است واحد آن طلحه است در صحاح و نهايه گفته:

درخت بزرگى است از جنس درختان بزرگ. در اقرب اضافه كرده كه شتر آنرا ميچرد در قاموس و اقرب از جمله معانى آن ميوه و موز است در مجمع از ابن عباس و غيره نقل كرده كه آن درخت موز است. بقولى درختى است كه سايه خنك و گوارائى دارد بعضى درخت ام غيلان گفته‌اند كه داراى گلهاى خوب و عطر مطبوعى است. اهل سنت از على عليه السّلام نقل كرده‌اند كه: مردى در محضرش‌ «وَ طَلْحٍ‌ مَنْضُودٍ» خواند فرمود: طلح منضود چيست؟! آن «طلع» است چنانكه فرموده: «وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ» گفتند: آيا آنرا عوض نميكنى؟ فرمود قرآن امروز ديگر دست خورده نميشود، اين سخن را حضرت مجتبى عليه السّلام و قيس بن سعد نيز از آنحضرت نقل كرده‌اند. اصحاب ما آنرا از يعقوب روايت كرده‌اند كه گويد:

بحضرت صادق عليه السّلام گفتم: وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ فرمود: نه و طلع منضود.

بنظر نگارنده: طلح درخت موز است چنانكه در صافى و الميزان نيز اختيار كرده است و نضد بمعنى چيدن چيزى بالاى يكديگر است معنى آيه چنين است: آنها در كنار سدر مخصوصى‌اند بى خار يا شاخه‌اش از كثرت ميوه خم شده و در كنار درخت موز بخصوصى‌اند كه ميوه‌اش رويهم چيده شده بهر حال: طلح نكره است نميشود با موزهاى دنيا قياس كرد.

اين كلمه در كلام اللّه فقط يكبار آمده است.

طلع: طلوع و مطلع بمعنى آشكار شدن است. «طَلَعَ‌ الشَّمْسُ و الكوكبُ‌ طُلُوعاً وَ مَطْلَعاً: ظَهَرَ». راغب معناى ديگر را از قبيل آمدن و رو كردن و دانستن از باب استعاره ميداند.

«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ‌ طُلُوعِ‌ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها» طه: 130.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست