بگوئيم طالوت عربى است راغب تصريح كرده كه آن اسم عجمى است.
در تورات فعلى در كتاب اول سموئيل باب 10 ببعد اين داستان نقل شده
ولى اسم فرمانده منصوب شاول است. در المنار گفته: ظاهرا طالوت معرب شاول است هر
چند در لفظ از آن بعيد ميباشد و گفتهاند كه طالوت لقب شاول است بواسطه طول قامتش.
كه در كتاب اول سموئيل هست كه تمام بنى اسرائيل در طول قامت فقط بشانه او
ميرسيدند. ولى اعتراض شده كه طالوت غير منصرف است و اين بر خلاف لقب بودن و عربيّت
ميباشد.
از محمد عبده نقل كرده كه گفته:
اسم او طالوت بوده در تورات بى جا شاول گفته شده و اعتمادى بر آن
نيست. در مجمع فرموده: گفتهاند اسم آن پيامبر كه طالوت را معرّفى كرد شمعون و
بقولى يوشع بن نون و بقولى اشموئيل كه با عربى اسمعيل است، بود و قول اخير از حضرت
باقر عليه السّلام مروى است.
المنار: يوشع بودن را انكار كرده كه قضيّه در عصر داود بوده و يوشع
در زمان موسى زندگى ميكرده است.
عياشى از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرده: پادشاه در آن زمان قشون
را اداره كرده و لشكر كشى ميكرد و پيغمبر امر او را اقامه كرده و از خداوند خبر
ميداد.
كوتاه سخن آنكه: بنى اسرائيل در عهد سموئيل كه همان اسمعيل باشد سر
از شريعت موسى بر تافتند در نتيجه زبون و ضعيف شدند، فلسطينيان بر آنها حمله كرده
از دار و ديارشان آنها را بيرون راندند و ظاهرا فرزندانشان را باسارت گرفتند «أُخْرِجْنامِنْ دِيارِنا وَ
أَبْنائِنا»آنها
چارهاى جز جنگ نداشتند، لذا از اسمعيل خواستند فرماندهى بر آنها نصب كند و او
طالوت را تعيين نمود، آمدن صندوق عهد سبب شد كه حكومت او را بپذيرند و او در لشكر
كشى خود پيروز شد «فَهَزَمُوهُمْبِإِذْنِ اللَّهِ وَ
قَتَلَ داوُدُ