و جايز نيست ناسخ پيش از منسوخ باشد مضافا بر اينكه روايت شده سوره
مائده ناسخ است نه منسوخ ... و دليل بر عدم نسخ آن روايت جواز متعه است كه گذشت و
اصحاب بآن عمل كردهاند و در آيه متعه گذشت كه متعه نكاح است.
بلى اگر گفته شود: «لاتُمْسِكُوا»مخصص مقدّم است. بوسيله آن نكاح دائم از اطلاق «وَالْمُحْصَناتُ»خارج ميشود كه دلالت بر نهى از امساك علقه دارد و آن منطبق بر نكاح
دائم است.
آرى ميشود آيه «لاتُمْسِكُوا»را مخصص مقدم دانست.
2- در
روايت محمد بن مسلم هست از امام باقر عليه السّلام از نصاراى عرب پرسيدم كه
ذبائحشان را ميشود خورد؟
فرمود: على عليه السّلام از ذبائح و شكار و نكاحشان نهى ميكرد.
از اينگونه روايات بسيار است و ما آنها را از وسائل نقل كرديم.
طعن:زدن با نيزه ... بطور استعاره در عيبگوئى و عيب گرفتن بكار ميرود
(راغب). «وَإِنْ نَكَثُوا
أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوافِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا
أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ...»توبه: 12. اگر پيمان خويش را شكستند و در دينتان عيب گرفتند با
پيشوايان كفر بجنگيد. اين كلمه فقط دو بار در قرآن آمده است: توبه: 12، نساء: 46.
طغيان:تجاوز از حدّ. «طَغَىطُغْيَاناً: جاوز القدر و الحدّ». راغب آنرا تجاوز حدّ در گناه ميداند و در طغيان
آب استعاره گفته است. طبرسى فرموده: طغيان از «طَغَىالْمَاءُيَطْغَى» بمعنى تجاوز از حدّ است. در قرآن فقط در طغيان آدمى و طغيان آب بكار
رفته است. و نيز در توزين مثل:
«أَلَّاتَطْغَوْافِي الْمِيزانِ»رحمن: 8. بنظر نگارنده معنى آن
مطلق تجاوز از حدّ است و آن با گناه و طغيان آب و غيره تطبيق ميشود كه گناهكار از
حد خويش تجاوز كرده و گرنه حدّ او انسانيت و نيكو كارى است. «اذْهَبْإِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُطَغى»طه: 24. «إِنَّالَمَّاطَغَىالْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي
الْجارِيَةِ»حاقة:
11.