در قرآن بمعنى راه معمولى نيامده بلكه در مذهب و حالت بكار رفته است.
بصحاح و قاموس و نهاية و اقرب مراجعه شد طريقه را راه عادى نگفتهاند
در نهج البلاغه و صحيفه سجّاديه نيز يافت نشد.
بنظر ميايد طرائق در اين آيه مثل آيه 11 سوره جنّ و در آن «ذا» مقدّر باشد يعنى بالاى سر شما هفت آسمان كه داراى احوال و خصوصيات
مخصوصاند آفريديم و ما از خلق غافل نيستيم و ميدانيم آن خصوصيات در زندگى مردم چه
تأثير دارد. در «سماء» بند چهارم از سبع سموات سخن رفته و
خصوصيات مختلف طبقات جوّ ذكر شده است.
«وَالسَّماءِ وَالطَّارِقِ. وَ ما أَدْراكَ مَاالطَّارِقُ. النَّجْمُ الثَّاقِبُ»طارق: 1- 3.
طارق بنا بر معناى اوّلى بمعنى كوبنده و ضارب است و نيز بكسيكه در
وقت شب ميايد و هكذا بستاره صبح گفته ميشود در نهج البلاغه خطبه 222 فرموده:
«طَارِقٌطَرَقَنَابِمَلْفُوفَةٍ فى وِعَائِهَا».
يعنى شبروى در شب نزد ما آمد با حلوائى در ظرفش.
در اينكه مراد از طارق در آيه فوق ستاره است شكى نيست زيرا در ما بعد
فرموده: «النَّجْمُالثَّاقِبُ»ولى چرا بستاره طارق گفته شده آيا
از اين جهت است كه در شب ميايد و ظاهر ميشود؟ بعقيده بيشتر اهل تفسير: بلى.
ناگفته نماند: دانشمندان نجوم عقيده دارند سحابىهاى آسمان بطور مار
پيچى بهم مىپيچند، در اثر آن ثقلى در مركز سحابى توليد ميشود، بالنتيجه ذرّات آن
در مركز سحابى يكديگر را ميكوبند، همان كوبيدن سبب اشتعال ميشود، اين اشتعال
بتدريج بطرف بيرون حركت ميكند و ابتداء بصورت نور قرمز و ضعيف ديده ميشود، سپس بر
شدّت اشتعال افزوده و نور موّاج سفيد آن آسمانرا شكافته بزمين ميرسد و در هوا
بمسير خود ادامه ميدهد و خلاصه تشكيل