شايد مراد از آيهوَ جَعَلُوا لِلَّهِشُرَكاءَالْجِنَانعام: 100. همين عقيده باشد و آيهوَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ
إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَمؤمنون: 91. نيز بآن اشاره دارد كه
در نفى معبود و خالقى جز خدا صريح است.
2- شرك
در تدبير عالم: مثل عقيده ارباب انواع كه اعتقاد بخداى دريا، خداى صحرا، خداى جنگ،
خداى عشق، خداى غضب، و غيره داشتند و براى هر يك مجسمهاى بخيال خويش درست كرده
بودند و مثل عقيده ستاره پرستان، آفتاب پرستان، و عقيده تثليث در هند و روم و چين
و مصر ... و عقيده پرستندگان ستاره شعراى يمانى ... مشركان اينها را مدبّر عالم يا
دخيل در تدبير عالم ميدانستهاند. در سوره شعراء هست كه چون موسى خدا را ربّ
العالمين خواند فرعون گفت: او ديوانه است (آيه 27) كه فرعون خدا را پرورش دهنده
تمام عالم نميدانست.
3- شرك
در عبادت: و آن اينكه خدا را عبادت نميكردند، بلكه بتها، ارباب انواع، آفتاب، ماه،
دريا، رعد، برق، حتى اشخاصى مثل نمرود و فرعون و ... را پرستش ميكردند.
قرآن مجيد كه كتاب توحيد خالص است در ردّ اين خرافات سخت پافشارى
ميكند راجع بشرك اول ميگويد جز خدا خالقى نيست و او خالق و آفريننده تمام اشياء
استوَ
خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌانعام: 101.لا إِلهَ إِلَّا هُوَ
خالِقُ كُلِّ شَيْءٍانعام: 102.قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُرعد:
16.قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدىطه: 50.الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ
شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍسجده: 7. و آيات ديگر كه شاهداند،
خلقت همه چيز در دست خداست و راجع بواسطه سخن خواهيم گفت.
در رد شرك دوم اصرار دارد كه جز خدا ربّى، مدبرى، مديرى