responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 206

«فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ‌ نَطْبَعُ‌ عَلى‌ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ» يونس:

74. «الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ‌ ... كَذلِكَ‌ يَطْبَعُ‌ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ» غافر: 35.

«لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ. كَذلِكَ‌ يَطْبَعُ‌ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» روم: 58 و 59. ملاحظه آيات شريفه نشان ميدهد كه مهر زدن از جانب خداست و اوست كه بقلوب مهر ميزند و چون كار بآنجا رسيد ديگر صاحب چنين قلب ايمان نميآورد و بحق تسليم نميشود، ولى علت اين كار همان كفر و تعدّى و ظلم است چون كسى در اين كارها پيوسته باشد متعاقب آن خداوند دلش را مهر ميزند و از رحمت خداوندى بدور ميشود (نعوذ باللّه منه).

طبق: «لَتَرْكَبُنَ‌ طَبَقاً عَنْ‌ طَبَقٍ‌» انشقاق: 19. در مجمع فرموده: اصل طبق بمعنى حال است چنانكه شاعر گفته:

إذَا صَفَا لَكَ مِنْ مَسْرُورِهَا طَبَقٌ‌

 

أَهْدَى لَكَ الدَّهْرُ مِنْ مَكْرُوهِهَا طَبَقاً

 

چون روزگار حالى از شادى براى تو پيش آورد حال ديگرى از ناپسندش ارمغانت ميفرستد شاعر ديگرى گفته:

إِنِّي امْرُءٌ قَدْ حَلَبْتُ الدَّهْرَ أَشْطُرَهُ‌

 

وَ سَاقَنِي‌ طَبَقٌ‌ مِنْهُ إِلَى‌ طَبَقٍ‌

 

من كسى هستم كه نشيب و فرازها ديده و فقط در بعضى ايام شير روزگار را دوشيده و از آن بهره برده‌ام. و مرا از حالى بحالى كشيده است.

زمخشرى نيز آنرا در آيه حال معنى كرده.

يعنى: از حالى بحالى سوار ميشويد و از نطفه بجنينى و از آن بطفوليت تا جوانى و پيرى و مرگ بالا ميرويد تا مقدّرات خداوند درباره شما بجاى خويش رسند و به بهشت يا جهنّم منتهى شويد. در همين مضمون است آيات: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ. ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 206
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست