طه: 85. آن در قرآن بخدا و شيطان و ديگران نسبت داده شده است. مثل «فَمَنْيَهْدِي مَنْأَضَلَاللَّهُ»روم: 29.
بعدا در اين زمينه مشروحا سخن خواهيم گفت. و درباره شيطان فرموده: «وَيُرِيدُ الشَّيْطانُ
أَنْيُضِلَّهُمْضَلالًابَعِيداً»نساء: 60.
ضالّ: منحرف از حق. گمراه.
«وَإِذا رَأَوْهُمْ قالُوا
إِنَّ هؤُلاءِلَضالُّونَ»مطففين: 32. «وَوَجَدَكَضَالًّافَهَدى»ضحى: 7. درباره نسبت ضلالت بحضرت رسول و موسى عليهما السلام و نيز
مراد از آن در سوره حمد بعدا توضيح خواهيم داد.
اضلّ: اسم تفضيل است. «أُولئِكَشَرٌّ مَكاناً وَأَضَلُعَنْ سَواءِ السَّبِيلِ»مائده: 60.
تضليل: منحرف كردن. و گمراه و ضايع نمودن «أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِيتَضْلِيلٍ»فيل: 2.
آيا حيله آنها، آنها را در انحراف و تباهى قرار نداد؟ يعنى آنها تدبير ويرانى مكّه
را كرده بودند خداوند تدبيرشان را تباه ساخت. آنگاه كه حيله كسى را تباه و منحرف
كنند گويند: «ضَلَّلَكَيْدَهُ». مصدر در آيه بمعنى
مفعول است.
[نظرى
ببعضى از آيات]
«فَإِنْلَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ
تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْتَضِلَإِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى»بقره: 282. ضلالت در اين آيه بمعنى
نسيان است بقرينه «فَتُذَكِّرَ»و آن
انحراف در ياد آورى است. حمزه كه يكى از قراء است «إِنْتَضِلَّ» را شرطيّه خوانده ولى ديگران آنرا بفتح الف خواندهاند و آن
علت بودن دو نفر زن بجاى يكمرد است يعنى: اگر دو مرد نبود يكمرد و دو زن شاهد
بگيريد تا در صورت نسيان يكى آنديگرى بوى تذكر دهد و ياد آور شود. از اين آيه
ميشود بدست آورد كه فراموشى در زنان بيشتر از مردان است.
و نيز ميشود: آنرا شرط خواند و ضلال را بمعنى انحراف دانست يعنى: