است كه از عدم اعمال دينى مياورند) ملائكه گويند: مگر زمين خدا وسيع
نبود كه مهاجرت نموده و در جاى مناسبى زندگى كرده و بدين خود عمل نمائيد؟! چنين
اشخاصى جايشان آتش ميباشد. مگر آن بىچارگان از مردان و زنان و كودكان كه كفّار از
اعمال دينى بازشان ميداشت و آنها نه علاجى داشتند كه از شر كفّار در امان باشند و
نه راهى داشتند كه از دست آنها نجات يابند. اينگونه اشخاص با آنكه ظالم بر نفساند
و اعمال دينى انجام ندادهاند مورد عفو خدااند كه واقعا قدرت نداشتهاند زيرا «لايُكَلِّفُ اللَّهُ
نَفْساً إِلَّا وُسْعَها».
اين آيات يك قاعده كلى بدست ميدهند و آن اينست: كسانيكه قدرت دارند
در زمين وسيع خدا جايى و محلى براى خود انتخاب كنند و مسلمان زندگى نمايند و
آزادانه اعمال دينى خويش را انجام دهند، چنين كسان اگر در بلاد كفر و يا در محل
ديگر كه قادر بانجام اعمال دينى نيستند بمانند و مانند كفّار زندگى كنند در پيش
خدا معذور نبوده و اهل عذاباند ولى آنانكه فاقد هر گونه وسيله و مضطر واقعىاند
گرچه در زىّ كفّار زندگى كردهاند پيش خدا معذوراند.
در اينجا مسئلهاى هست و آن اينكه كسانيكه از روى قصور جاهل بمعارف
دين و احكام آن هستند و قصور و ضعف آنها بوسيله عوامل خارجى است، آيا چنين كسانى
پيش خدا در عدم اعتقاد حق و عدم اعمال دينى معذوراند و از مصاديق مستضعفند يا نه
اعمّ از آنكه از اهل اسلام باشند يا غير آن؟.
جمله «لايَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً
وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا»و آيه «لايُكَلِّفُ اللَّهُ
نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ»بقره: 286. و آيه «وَما كُنَّا مُعَذِّبِينَ
حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا»اسراء: 15. نشان ميدهد كه چنين اشخاصى مستضعفند و مورد عفو خدااند
جمله «عَسَىاللَّهُ أَنْ