سير ميكند و نه فربه ميگرداند. در نهايه گويد: آن علفى است در حجاز،
خارهاى بزرگ دارد، بآن شبرق گويند. در مجمع فرموده: علفى است شتر آنرا ميخورد نفع
و ضررى ندارد.
علت اين تسميه آنست كه ضريع بشتر مشتبه ميشود و آنرا علف ديگر ميداند
و اصل مضارعه بمعنى مشابهت است جوهرى گويد: آن خشكيده علف شبرق است ايضا در جوامع
الجامع و كشاف آمده: آن خشكيده علف شبرق است و از جنس خار ميباشد تا تر است شتر
آنرا ميچرد و چون خشكيد از آن كنار ميشود، آن سمّ قاتل است. در صحاح و كشاف نقل
شده كه شاعر گفته است:
وَ حُبِسْنَ فِي هَزَمِالضَّرِيعِفَكُلُّهَا
حَدْبَاءُ دَامِيَةُ
الْيَدَيْنِ حَرُودٌ
يعنى: شتران در ضريع شكسته حبس شدند در نتيجه، همه آنها پشت خميده،
دستها زخمى و خشمگيناند.
بايد دانست: ضريع در آيه نكره است. يعنى ضريع بخصوصى است و اين صفت
دارد كه نه از گرسنگى سير ميكند و نه لاغر را فربه ميگرداند.
چنانكه در مجمع از ابن عباس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل
شده: ضريع چيزى است در آتش دوزخ مىباشد خار مانند تلختر از صبر، بدبوتر از مردار،
سوزانتر از آتش خدا آن را ضريع ناميده. مناسب است آياتيكه درباره طعام اهل عذاب
آمده در اينجا نقل شود:
اول- زقوم: «إِنَّشَجَرَةَ الزَّقُّومِ. طَعامُ الْأَثِيمِ. كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي
الْبُطُونِ»دخان:
43- 45. مشروح آن در «زقوم» گذشت.
دوم- غسلين: «فَلَيْسَلَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ. وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ
غِسْلِينٍ. لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ»حاقّه: 35- 37.
شايد غسلين آشاميدنى و صديد باشد كه فرموده «مِنْوَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ. يَتَجَرَّعُهُ
وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ ...»ابراهيم: 16 و 17.