responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 173

ولى از روى مسخره و بى اعتنائى.

«فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» توبه: 82.

آيه در جواب‌ «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ» است كه در جنگ با آنحضرت شركت نكردند و از عدم شركت مسرور شدند در جواب فرمود: اين عمل شايسته سرور نيست بلكه در مقابل اين تخلف بايد بسيار بگريند و كم خنده كنند.

ضحك در آيات‌ «فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ‌» زخرف:

47. «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ‌» مطففين: 29. و نظير آنها بمعنى مسخره و بى اعتنائى است. و شايد بدان علت با «من» متعدى شده كه «سخر» با «من» متعدى شود «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» حجرات: 11.

«فَتَبَسَّمَ‌ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها» نمل:

19. از اين جمله روشن ميشود كه لبخند سليمان عليه السّلام بخنده مبدّل شده.

ولى احتمال قوى هست كه ضحك بمعنى تعجب باشد يعنى لبخند زد در حاليكه از سخن مورچه در عجب بود.

بنظر ميايد علت لبخند آنحضرت علم بكلام مورچه بود كه بعدا گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ ...» و تعجب او از قول مورچه بود كه قدرت تكلّم و اظهار ما فى الضمير دارد.

«وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ‌ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ» هود: 71. آيه درباره بشارت فرزند است كه ملائكه بابراهيم عليه السّلام دادند و زنش از آن مطلع شد.

در مجمع فرموده: ضحك بفتح ضاد بمعنى حيض است گويند: «ضَحِكَتِ‌ الْأَرْنَبُ» يعنى خرگوش حائض شد.

جمله اخير در قاموس نيز هست. على هذا بنظر ميايد كه‌ «فَضَحِكَتْ» در آيه بمعنى حيض بوده باشد يعنى: زن ابراهيم عليه السّلام ايستاده و بگفتگوى شوهرش با ملائكه نگاه ميكرد پس ناگاه حائض شد و بدنبال آن ملائكه بشارت اسحق را باو دادند و حيض بقول الميزان آمادگى او بود براى‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 173
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست