صوف:پشم. «وَمِنْأَصْوافِهاوَ أَوْبارِها وَ
أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ»نحل: 80. يعنى از پشم و كرك و موى
چهارپايان وسائل خانه و متاع بدست مياوريد تا وقتى.
در «شعر» گذشت كه صوف در گوسفند، و بر در
شتر، شعر در بز است اين لفظ بصورت جمع تنها يكبار در قرآن يافته است.
صوم:روزه. همچنين است صيام.
اصل آن امساك از مطلق فعل است خوردن باشد، يا گفتن، يا رفتن، لذا
باسبى كه از خوردن و راه رفتن خود دارى كند گويند: صائم. شاعر گويد:
خَيْلٌصِيَامٌوَ
أُخْرَى غَيْرُصَائِمَةٍ
(راغب) در اقرب الموارد نيز گويد: اصل آن امساك از مطلق فعل است.
در مجمع فرموده: صوم در لغت بمعنى امساك است و از آن به سكوت صوم
گويند. ابن دريد گفته: هر چه از حركت ايستاد صوم گرفته. نابغه گويد:
خيل صيام و خيل غير صائمة
تحت العجاج و اخرى تعلك
اللّجما
يعنى زير غبار اسبانى بى حركت و اسبانى در تلاشاند. وعدهاى ايستاده
و لگام خويش را ميجوند. «صَامَتِالرِّيحُ» يعنى باد ايستاد. «صَامَتِالشَّمْسُ» آفتاب در وسط روز ايستاد ...
صوم اسلامى امساك مخصوصى است از طعام و چيزهاى ديگر كه در كتب فقه
مذكور است از طلوع فجر شروع شده و با رسيدن شب بپايان ميرسد «وَكُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ
الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواالصِّيامَإِلَى اللَّيْلِ»بقره: 187.
جمله «كَماكُتِبَ عَلَى الَّذِينَ
مِنْ قَبْلِكُمْ»دليل آنست كه روزه در امّتهاى گذشته نيز بوده است. در الميزان
فرموده: اين جمله فقط در مقام تنظير است بر كيفيّت صوم امم گذشته و