سلّوليكه بشر از آن بوجود ميايد حيوان سادهاى است بشكل زالو كه اصلا
شباهت بانسان ندارد سپس بتدريج در اثر مشيّت و نظم خدائى بصورت پسر يا دختر ميايد
و آن چيز ساده بموجودى زيبا و موزون مبدل ميشود. «وَلَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَصَوَّرْناكُمْ»اعراف:
11. يعنى شما را اندازه گرفتيم سپس صورت داديم مصوّر: صورت دهنده. از اسماء حسنى
است «هُوَاللَّهُ الْخالِقُ
الْبارِئُالْمُصَوِّرُلَهُ الْأَسْماءُ
الْحُسْنى»حشر:
24. تصوير
خدائى فقط بانسان اختصاص ندارد بلكه شامل تمام موجودات است و دقائق تصوير در همه
مخلوقات سارى و هويدا است.
اين لفظ ده بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره قيامت است و از كلام
اللّه ظاهر ميشود كه هم مردن مردم و هم زنده شدن آنها در اثر نفخ صور است «وَنُفِخَ فِيالصُّورِفَصَعِقَ مَنْ فِي
السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ
أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ»زمر:
68.
در بعضى از آيات نفخ صور با بر خاستن صيحه تعبير آمده نظير «مايَنْظُرُونَ إِلَّا
صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ»يس: 49. كه درباره انقراض زندگى و
بهم خوردن نظم كنونى است و مثل «إِنْكانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا
مُحْضَرُونَ»يس:
53. ايضا آيه «يَوْمَيَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ
بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ»ق: 42.
اما صور در اصل دو معنى دارد يكى جمع صورت چنانكه در قاموس و اقرب
گفته و در مجمع از حسن نقل كرده و صحاح نسبت آنرا بقول ميدهد.
دوم: شيپور. در قاموس و اقرب گويد: صور شاخى است كه در آن ميدمند و
در صحاح قيد دميدن ندارد راغب گويد: بقولى آن مانند شاخى است كه در آن ميدمند. خدا
آنرا وسيله عود صورتها و ارواح باجسامشان