responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 132

نشان دادم. ديگرى اينكه: چيزيكه باعث تغيير صورتش باشد از من نديد گويند «صَفَّحْتُ‌ الْوَرَقَةَ» يعنى از ورقى بورقى گذشتم. از همين است «صَفَّحْتُ‌ الْكِتَابَ» كتاب را ورق زدم.

«إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ‌ الصَّفْحَ‌ الْجَمِيلَ» حجر: 85. «فَاصْفَحْ‌ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» زخرف: 89.

يعنى: قيامت حتمى است خداوند بحق داورى خواهد كرد بنكوئى اعراض كن زحمات را ناديده بگير از آنها اعراض كن مثل‌ «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ» سجده: 30.

و سلام بگو (و تا در حال مدارا هستند مدارا كن) بزودى خواهند دانست.

«أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفِينَ. وَ كَمْ أَرْسَلْنا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ» زخرف: 5 و 6. ضرب در آيه بمعنى بر گرداندن است در مجمع فرموده: اصل «اضربت عند الذكر» آنست كه راكب چون بخواهد اسب خود را بطرفى بگرداند آن را با عصا يا شلاق ميزند تا بر گردد ضرب بجاى صرف و بر گرداندن گذاشته شده است.

مراد از «ذكر» وحى و قرآن است.

و «صَفْحاً» گفته‌اند مفعول له است و «أَنْ كُنْتُمْ» تعليل است براى‌ «أَ فَنَضْرِبُ».

يعنى: آيا بعلت اعراض از شما، ذكر و قرآن را از شما بر گردانيم و امر و نهى نكنيم زيرا كه قومى اسرافكار هستيد؟! منظور اينست كه خداوند بنا بقانونيكه دارد در اثر اسراف بندگان از آنها اعراض نميكند و آنها را مهمل و بى شريعت نميگذارد لذا در آيه بعدى فرموده: «وَ كَمْ أَرْسَلْنا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ». مثل‌ «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» انسان: 3.

شايد «صَفْحاً» مفعول مطلق باشد از «أَ فَنَضْرِبُ» مثل قعدت جلوسا.

صَفَد: بفتح (ص، ف) زنجيريكه با آن دستها را بگردن مى‌بندند (مجمع) على هذا صفد با غلّ يكى است كه غلّ را نيز در نهايه همين طور معنى‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 132
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست