ديگر در صور دميده شود آنگاه همه ايستاده و نگاه ميكنند. نظير اين
آيه است آيه «وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي
الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ
اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ»نمل: 87.
احتمال دارد اين آيه راجع بصور دوم باشد كه اجزاء ابدان بفزع و
اضطراب آمده و زنده ميشوند. جمله «كُلٌّأَتَوْهُ داخِرِينَ»قرينه اين نظر است.
همين طور است آيه «فَلَمَّاتَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسىصَعِقاً»اعراف:
143. يعنى چون خدايش بكوه تجلّى كرده آنرا ريز ريز نمود و موسى بيهوش افتاد. و
شايد منظور آن باشد كه موسى در حال صيحه زدن بزمين افتاد. ولى معنى اول بهتر است
زيرا ذيل آيه چنين است «فَلَمَّاأَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ»همچنين است آيه: «فَذَرْهُمْحَتَّى يُلاقُوا
يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِيُصْعَقُونَ»طور:
45. بگذارشان
تا برسند بر روزيكه در آن صيحه زده ميشوند و مىميرند.
صاعقه را: مرگ، آتشيكه از آسمان آيد و عذاب گفتهاند مثل «فَصَعِقَمَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ
فِي الْأَرْضِ».
«وَيُرْسِلُالصَّواعِقَفَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ»رعد: 13. «فَقُلْأَنْذَرْتُكُمْصاعِقَةًمِثْلَصاعِقَةِعادٍ وَ ثَمُودَ»فصلت: 13. چنانكه در مجمع ذيل آيه 55 بقره فرموده است.
راغب پس از نقل اين قول ميگويد:
اينها همه آثار صاعقهاند و آن در حدّ ذاته يكى است و همان صوت شديد
جوّ ميباشد.
ناگفته نماند: آيات قرآن صاعقه را در برق و آتشيكه از ابر جستن ميكند
بكار برده چنانكه از «فَأَخَذَتْكُمُالصَّاعِقَةُ»بقره: 55. «وَيُرْسِلُالصَّواعِقَ»رعد: 13.
پيداست و شايد مراد از آنها صيحه شديد باشد. صاعقه، شش بار، صواعق دو بار در قرآن
مجيد آمده است.
صغر: (بر
وزن فرس و عنب) كوچكى. مقابل كبر. و آن در مقايسه چيزى با چيز ديگر گفته ميشود
خواه باعتبار زمان باشد مثل كوچكى سنّ.