انصراف: بر گشتن. «ثُمَانْصَرَفُواصَرَفَاللَّهُ قُلُوبَهُمْ»توبه: 127. مصرف:
(مثل
مسجد) اسم مكان است «فَظَنُّواأَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ
لَمْ يَجِدُوا عَنْهامَصْرِفاً»كهف: 53. يعنى گمان بردند كه در آتش واقع شدگانند و محل عدول و
انصرافى پيدا نكردند.
تصريف: بمعنى بر گرداندن است با در نظر گرفتن مبالغه. در مفردات
گويد: تصريف مثل صرف است مگر در مبالغه و اكثرا در بر گرداندن از حالى بحالى و از
كارى بكارى گفته ميشود. «وَلَقَدْصَرَّفْنالِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»اسراء: 89. يعنى در اين قرآن براى
مردم هر مثل را از حالى بحالى و از وضعى بوضعى گردانديم (و هر دفعه در قالبى مخصوص
بيان داشتيم) شايد بيدار باشند و پند گيرند.
[تصريف
رياح]
مردم از قديم الايام در وزيدن باد حركت و جريان افقى فهميدهاند ولى
وزيدن باد دايرهاى است. مثلا در بادهاى محلى وقتيكه آفتاب بسطح دريا و خشكى
مىتابد، زمين زودتر از دريا گرم و هواى آن منبسط شده ببالا ميرود هواى سطح دريا
كه گرم نشده بصورت نسيم بطرف خشكى ميوزد. از طرف بالا هواى خشكى بطرف دريا رفته
جاى خالى آنرا پر ميكند آنگاه بسطح دريا نزديك شده سرد ميشود و بطرف خشكى ميوزد و
همين طور. شبها جريان بعكس است و از خشكى بدريا ميوزد كه سطح آب ديرتر از خشكى سرد
ميشود بدين طريق ملاحظه ميشود كه وزش باد دائرهاى است نه افقى. اين مطلب در
بادهاى مهاجر و طوفانها نيز همين نحو است و بر ارباب اطلاع پوشيده نيست.
در اينجاست كه بيكى از حقائق قرآن راه مىبريم و آن اينكه قرآن
درباره وزش باد كلمه تصريف بكار برده كه همان گرداندن و دائرهاى بودن است، «وَتَصْرِيفِالرِّياحِ وَ السَّحابِ
الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»