صرّه جماعتى است منضم بهم گوئى جمع شده و در يك ظرف قرار گرفتهاند
(راغب) بمعنى ضجّه و صيحه نيز آمده است (اقرب). طبرسى آنرا صيحه شديد بقولى، جماعت
گفته است يعنى: زن ابراهيم عليه السّلام صيحه زنان رو كرد و با تعجب بصورت خويش زد
و گفت: عجوزه نازا مىزايد؟!!
صرصر:باد
شديد. يا بسيار سرد.
تكرار لفظ دالّ بر مبالغه است. اين لفظ سه بار در قرآن مجيد آمده
است:
فصلت: 16- قمر: 19- حاقّه: 6. و هر سه وصف باد عذابى است كه بر قوم
عاد وزيد «وَأَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا
بِرِيحٍصَرْصَرٍعاتِيَةٍ»حاقه: 6. اما عاد با بادى بسيار
سرد و فزون از حد هلاك شدند.
در «روح» تحت عنوان باديكه قوم عاد را از
بين برد استظهار كرديم كه آن باد طوفان نبود بلكه باد سرد و سوزان غير عادى بود كه
در اثر وزش پى در پى چند روزه، همه آنها را منجمد كرد و از بين برد.
صراط:راه. «اهْدِنَاالصِّراطَالْمُسْتَقِيمَ.صِراطَالَّذِينَ أَنْعَمْتَ
عَلَيْهِمْ»فاتحه:
6 و 7. صحاح و قاموس و اقرب آنرا طريق گفته. طبرسى فرمود:
راه آشكار وسيع. راغب گويد: راه راست. الميزان فرمايد: صراط، سبيل،
طريق قريب المعنىاند.
بايد دانست: آن در اكثر نزديك بتمام آيات قرآن در معناى راه خدا يعنى
دين حق و شريعت حق بكار رفته است و در بعضى از آيات ميشود گفت مراد از آن راه
معمولى است مثل «وَلا تَقْعُدُوا بِكُلِصِراطٍتُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ
عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»اعراف 86. و