responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 120

وَ الْمَساكِينِ» و محل مصرف هشتگانه صدقات در «زكو» سخن گفته‌ايم بآنجا رجوع شود.

صدو: كف زدن. در مجمع فرموده:

تصديه زدن دست بر دست است. و صدى بمعنى صداى كوه و غيره از آنست. (صدائيكه از كوه منعكس ميشود) «وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً» انفال: 35. مكاء بمعنى صفير است يعنى نماز مشركين در نزد بيت اللّه فقط صفير زدن و كف زدن بود.

[صدي‌] «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌. فَأَنْتَ لَهُ‌ تَصَدَّى‌» عبس: 5 و 6. تصّدى بمعنى توجه و رو كردن است.

صدى چنانكه نقل شد بصداى كوه كه منعكس شده گفته ميشود زيرا صدا بآن اصابت كرده و بر گشته است و نيز بعطش صدى گفته ميشود. و آن بمعنى عطش يائى و بمعنى كف زدن واوى است.

طبرسى درباره «تصدى» فرموده:

آن بمعنى تعرض و رو كردن است مثل رو كردن صديان (عطشان) بآب.

راغب آنرا مثل توجه بصداى كوه گفته است. بهر حال معنى آيه چنين است: امّا آنكه بى نياز است تو باو توجه ميكنى.

صرح: قصر. و هر بناء عالى (اقرب) «وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي‌ صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ» غافر: 36. مراد از آن در آيه بناى مرتفع است. «قِيلَ لَهَا ادْخُلِي‌ الصَّرْحَ‌ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً» نمل: 44. باو گفته شد وارد قصر شو چون آنرا ديد گمان برد آبى عميق است.

اصل صرح بمعنى وضوح است «صَرَحَ‌ الْأَمْرَ صَرْحاً: بَيَّنَهُ وَ أَظْهَرَهُ» ظاهرا قصر و عمارت مرتفع را از جهت مرئى و آشكار بودنش صرح گفته‌اند. اين كلمه چهار بار در قرآن مجيد آمده است: نمل 44- قصص: 38- غافر: 36.

صرخ: صراخ و صريخ بمعنى صيحه شديد، (فرياد) و يارى طلبيدن و يارى كردن است (اقرب) صريخ‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 120
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست