«حَتَّىإِذا ساوى بَيْنَالصَّدَفَيْنِقالَ انْفُخُوا»كهف: 96. صدف ناحيه و جانب كوه است
يعنى: تا چون مساوى و پر كرد ميان دو ناحيه كوه را گفت: بدميد.
تصادف بمعنى تقابل نيز آمده است در مجمع فرموده: ازهرى گويد دو جانب
كوه را صدفان گويند كه با هم محازات و تلاقى (و تقابل) دارند و بقولى گويا هر يك
از ديگرى اعراض كرده است. اين قول بنظر نگارنده قوى است.
صدق:بكسر و فتح (ص) راست گفتن. و بكسر (ص): راست مقابل دروغ (اقرب). «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي
مُدْخَلَصِدْقٍوَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَصِدْقٍ»اسراء:
80. اين راستى در عمل است.
«وَالَّذِي جاءَبِالصِّدْقِوَصَدَّقَبِهِ»زمر: 33. مراد از صدق خبر راست است
بعبارت ديگر: حق. و مراد از تصديق ايمان بآن ميباشد.
تصديق بمعنى اذعان و اعتقاد و راست دانستن مطلب و سخن است «وَلَقَدْصَدَّقَعَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ
ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ ...»سباء: 20. يعنى شيطان ظنّ خويش را كه باغواء ايشان داشت تصديق كرد و
دانست كه اغواء ميتواند كرد. «بَلْجاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَالْمُرْسَلِينَ»صافّات: 37. بلكه حق را آورد و مرسلين را در نبوّت تصديق كرد. در
مجمع فرموده: بشارات پيامبران را درباره خود تحقيق و اثبات كرد يعنى بشارات آنها
بوسيله او جاى خود را گرفت.
صدقه: چيزى است كه انسان از مال خود قربة الى اللّه ميدهد. و آن اعمّ
از زكوة است صدقه بواجب و مستحب هر دو گفته ميشود ولى زكوة فقط اسم واجب است
(مجمع) «خُذْمِنْ أَمْوالِهِمْصَدَقَةً ...»توبه:
103. درباره
صدقه واجب است «هُوَيَقْبَلُ التَّوْبَةَ
عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُالصَّدَقاتِ»توبه: 104. ظاهرا اعم از واجب و نداب است.