responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 113

كراهت و اعراض از آن است (مجمع) در اينصورت صديد بمعنى مصدود است يعنى اعراض شده و ناپسند و شايد مراد آب جوشان باشد كه خواهيم گفت.

مخفى نماند: نكره بودن آن نشان ميدهد كه چرك زخم نيست بلكه چرك بخصوصى است و آن شايد همان حميم است كه آمده‌ «وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» محمد: 15. درباره آن آب رواياتى است مخوف. اعاذنا اللّه منه. در خطبه 118 نهج البلاغه درباره جهنّم فرموده‌

«وَ شَرَابُهَا صَدِيدٌ».

ناگفته نماند صديد را آب زخم مختلط بخون نيز گفته‌اند كه هنوز چرك نشده است.

در قاموس آنرا آب جوشان كه از كثرت جوشش قوام يافته نيز گفته است در اقرب نسبت آنرا بقول ميدهد.

اگر مراد از آن در قرآن چنين معنائى باشد با «حميم» كه بارها در وصف آب جهنّم گفته شده يكى است و اللّه العالم. و شايد مراد از آن غسلين باشد كه خواهد آمد.

صدر: سينه. مثل «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ‌ صَدْرَكَ‌» شرح: 1. جمع آن صدور است نحو «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ‌ الصُّدُورِ» آل عمران: 119. خدا بآنچه در سينه‌هاست دانا است.

فعل صدر چون با «عن» متعدى شود معناى رجوع ميدهد «صَدَرَ عن المكان» يعنى از مكان بر گشت. و چون با «من» متعدى شود بمعنى بروز و ظهور باشد. «صَدَرَ منه الامر» يعنى اين كار از او بروز كرد. ايضا بمعنى حدوث و حصول آيد «صَدَرَ الْأَمرُ صدورا» يعنى كار حادث شد. و نيز صدر بمعنى رجوع و ارجاع (لازم- متعدى) آمده است (اقرب).

«قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى‌ يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ» قصص: 23. «يصدر» در قرآنها بضم (ى) و كسر (د) نوشته شده ولى بفتح (ى) و ضمّ (د) از باب نصر ينصر نيز خوانده‌اند.

بنا بر اول معناى آن چنين است:

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست