responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 105

مِصْباحٌ‌ ...» نور: 35. جمع آن مصابيح است‌ «وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ‌ وَ حِفْظاً» فصلت: 12.

بنظرم علت اين تسميه آنست كه چراغ شب تاريك را با نور خود نظير صبح ميكند.

اصبح: از افعال مقاربه است.

بمعنى صار (گرديد) مثل‌ «فَقَتَلَهُ‌ فَأَصْبَحَ‌ مِنَ الْخاسِرِينَ» مائده: 30. يعنى: او را كشت و از زيانكاران گرديد.

«فَأَصْبَحَ‌ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ» كهف:

45. تمام موارد اين صيغه در قرآن بمعنى صار و گرديدن است مگر بعضى از قبيل‌ «حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ‌ تُصْبِحُونَ‌» كه بمعنى داخل شدن در صباح است.

ايضا صيغه‌هاى اسم فاعل آن نحو «إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ‌» قلم:

17.

«وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ‌ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ» ملك: 5. «وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ‌ وَ حِفْظاً» فصلت: 12. بنا بر آنچه در «رجوم» گذشت مراد از مصابيح تيرهاى شهاب و سنگهاى سر گردان فضا هستند كه در اثر تماس با گازهاى جوّى مشتعل شده و از بين ميروند. منظور از آنها نه نجوم است و نه كواكب.

صبر: حبس. امساك. در اقرب آمده «صَبَرَ الدَّابَّةَ حَبَسَهَا بِلَا عَطْفٍ» راغب امساك در تنگى گفته است.

صبر: خويشتن دارى و حبس نفس است بر چيزيكه شرع و عقل تقاضا ميكند، يا از چيزيكه شرع و عقل از آن نهى ميكند. بحسب اختلاف موارد نام آن فرق ميكند اگر خويشتن دارى در مصيبت باشد آنرا صبر گويند ضد آن جزع است. اگر در جنگ باشد شجاعت نامند ضد آن جبن است. اگر در پيش آمد باشد آنرا سعه صدر گويند.

اگر در امساك از سخن باشد كتمان نامند. (راغب) در اقرب از كليات اضافه كرده: اگر در امساك نفس از فضول مال باشد آنرا عفت و قناعت گويند. در مجمع و مفردات گويد:

در حديث، ماه رمضان را شهر الصبر

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 105
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست