responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 104

فجر: 13. ناگفته نماند: صبّ راجع بيك قوم نيست بدليل‌ «عَلَيْهِمْ» كه بعاد و ثمود و فرعون راجع است، على هذا اطلاق صبّ بتازيانه عذاب در اثر پى در پى بودن عذاب آن اقوام است. نظير اين آيه است آيه‌ «كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ» مؤمنون: 44. در نهج البلاغه خطبه 180 هست:

«وَ صُبَّتِ‌ السُّيُوفُ عَلَى هَامَاتِهِمْ».

صبح: بعقيده راغب صبح و صباح هر دو اول روز و وقت پيدا شدن سرخى آفتاب در افق است. ولى اقرب صباح را اول روز و صبح را فجر يا اول روز گفته قاموس نيز دو احتمال ميدهد. صحاح فقط فجر گفته است.

بنظر ميايد قول دوم درستتر باشد تا صبح و صباح مترادف نباشند «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ‌ الصُّبْحُ‌ أَ لَيْسَ‌ الصُّبْحُ‌ بِقَرِيبٍ» هود: 81. «وَ الصُّبْحِ‌ إِذا أَسْفَرَ» مدثر:

34. قسم بصبح آنگاه كه آشكار شود «وَ الصُّبْحِ‌ إِذا تَنَفَّسَ» تكوير: 18. سوگند بصبح آنگاه كه وسعت گيرد.

«فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ‌ الْمُنْذَرِينَ» صافات: 177. چون عذاب بساحت و محيطشان نازل گردد روز انذار شدگان ناگوار خواهد بود. اين لفظ در قرآن فقط يكبار آمده است.

اصباح: بكسر اول مصدر است بمعنى صبح نيز آمده (اقرب- مجمع) «فالِقُ‌ الْإِصْباحِ‌ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً» انعام: 96. و آن در آيه بمعنى صبح است. معنى: شكافنده صبح است و شب را محل سكون و آرامش قرار داد. اين نيز در قرآن يكبار آمده است. بعضى آنرا اصباح بفتح اول خوانده‌اند كه جمع صبح است.

مصبح: اسم فاعل است يعنى آنكه وارد وقت صبح ميشود «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ‌» حجر: 83. آنگاه كه وارد صبح ميشدند صيحه آنها را گرفت.

مصباح: اسم آلت است بمعنى چراغ. «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 104
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست