ناشرات و ... اتمهاى تشكيل دهنده موجودات و نيروهاى آنهاست كه
پرتونها پيوسته الكترونها را ميرانند و نيروها پيوسته از درون و بيرون ميوزند و
در وقت تمام شدن ارسال و عصف و نشر قيامت واقع ميشود.
بيان آن كتاب كاملا متين و هر كه طالب تفصيل است بآنجا مراجعه كند.
تفاوت پيامبران
«تِلْكَالرُّسُلُفَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ
وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ»بقره: 253. آيه شريفه دليل است كه
پيامبران بعضى بر بعضى فضيلت دارند.
رسول همانطور كه گفته شد بمعنى حامل پيام است و نبى از انباء بمعنى
حامل نباء و خبر ميباشد اهميّت و عظمت رسول در آنست كه در پيام آوردن واسطه ميان
خدا و خلق است و بزرگى و رفعت نبى در آنست كه خبر خدا و علم خدا در نزد اوست.
نميشود گفت كه رسول و نبى هر دو بيك معنى است و هر دو يك مصداق دارد
زيرا كه آيه «وَماأَرْسَلْنامِنْ قَبْلِكَ مِنْرَسُولٍوَ لا نَبِيٍّ إِلَّا
إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ ...»حج: 52.
صريح است در اينكه رسول و نبى غير هماند و نيز نميشود گفت: نبى آنست
كه امر بتبليغ رسالت نشده.
زيرا كلمه «وَماأَرْسَلْنا»در صدر آيه صريح است كه رسول و نبى هر دو مأمور بتبليغاند. همچنين
آيه «وَاذْكُرْ فِي الْكِتابِ
مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَرَسُولًانَبِيًّا- ...وَ
اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَرَسُولًانَبِيًّا»مريم: 51، 54. روشن ميكند كه در
موسى و اسمعيل هر دو از رسالت و نبوت وجود داشت نه- اينكه كلمه «نَبِيًّا»بعد از «رَسُولًا»براى
تفنّن در عبارت است.
ريشه فرق رسول و نبى را بايد در آيه زير جستجو كرد «وَما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ