رزق گاهى بعطاء دائمى اطلاق ميشود خواه دنيوى باشد يا اخروى و گاهى
به نصيب و بهره و گاهى بغذائيكه وارد جوف ميشود گويند: شاه رزق لشكر را داد و دانش
روزى من شده. طبرسى ذيل آيه 3 بقره رزق را عطاى دائمى گفته و گويد آن نقيض حرمان
است.
صحاح آنرا عطا و آنچه از آن نفع برده ميشود معنى كرده و گويد و گاهى
بباران رزق اطلاق ميشود.
خلاصه آنكه رزق عطائى است كه از آن منتفع ميشوند خواه طعام باشد يا
علم و يا غير آن.
در قرآن مجيد گذشته از معناى مشهور به نبوت و علم رزق گفته شده نحو «ياقَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ
إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِيمِنْهُرِزْقاًحَسَناً ...»هود: 88.
و ايضا بباران نحو «هُوَالَّذِي يُرِيكُمْ
آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِرِزْقاً»غافر: 13.
و گاهى فقط بخوراك اطلاق شده مثل «وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُرِزْقُهُنَوَ كِسْوَتُهُنَّ ...»بقره:
233.
چنانكه مىبينيم كسوت را از رزق جدا كرده است.
رازق تمام مخلوق اوّلا و بالذّات خداوند است چنانكه فرموده «إِنَّاللَّهَ هُوَالرَّزَّاقُذُو الْقُوَّةِ
الْمَتِينُ»ذاريات: