عاصم و ابن كثير و ابو عمرومُسَوِّمِينَرا بصيغه فاعل و ديگران بصيغه
مفعول خواندهاند. اگر بصيغه مفعول باشد بمعنى نشاندار يا فرستاده است و چنانچه
بصيغه فاعل باشد بمعنى علامت گذارنده است كه ملائكه در جنگ بدر علامت داشتند.
در مجمع از ابو عيسى نقل كرده مختار با كسر خواندن است كه اخبار
بسيار دلالت دارند بر اينكه ملائكه در بدر اسبان خويش را علامت گذارى كرده بودند
حضرت فرموده:
سَوِّمُوافَإنَّ الْمَلَائِكَةَ قَدْسَوَّمَتْ.
». ناگفته نماند ما قبل آيه فوق چنين است «وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ ...إِذْ
تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ
بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ. بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ
تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ
آلافٍ ...»آمدن
پنج هزار ملك مشروط است بصبر و تقوى و آمدن مشركين. ولى روشن نيست كه هر سه شرط
واقع شد و ملائكه آمدند ولى در روايات هست كه آمدند و علامت هم داشتند در تفسير
عياشى از حضرت باقر عليه السّلام نقل شده: روز بدر ملائكه عمامههاى سفيد داشتند
كه يك سر آنها باز و رها بود. در تفسير برهان نيز چند روايت در اين زمينه آمده است
در مجمع از على عليه السّلام منقول است.
ملائكه عمامههاى سفيد داشتند و گوشه آنها را ميان دو كتف خويش
انداخته بودند. رجوع شود به «ملك».
سوى:مساوات بمعنى برابرى است در كيل يا وزن و غيره گوئيم:
اين لباس با آن مساوى است «حَتَّىإِذاساوىبَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا»كهف: 96. تا چون ميان دو حاشيه كوه
را برابر كرد گفت: بدميد.
(ذو
القرنين ميان شكاف كوه پارههاى آهن را گذشت تا شكاف را پر كرد و دو لبه كوه را با
هم برابر نمود) مفاعله گاهى مثل تفعيل ميايد. اين آيه از آنست.