لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْسَوْآتِهِما»اعراف:
20.
مراد از سوأة عورت زن و مرد است ايضا در آيه «فَأَكَلامِنْها فَبَدَتْ لَهُماسَوْآتُهُما»طه: 121. از جمع آمدن سوأة ميتوان فهميد كه مراد عورتين هر دو از آدم
و زنش است.
«وَلَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا
لُوطاًسِيءَبِهِمْ ...»هود: 77.
بنظرم سىء بمعنى اندوه است يعنى چون فرستادگان ما پيش لوط آمدند از آمدنشان غمگين
شد، ايضا در «سِيئَتْوُجُوهُ الَّذِينَ
كَفَرُوا»ملك:
27. و در آيه «لِيَسُوؤُاوُجُوهَكُمْ»اسراء: 7. تا رويتان را غمگين كنند
است كه اثر غم در وجه انسان نمايان ميشود.
«وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلى
جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِسُوءٍ»طه: 22.
سوء در آيه بمرض و آفت گفتهاند. غرض آنست اين تغيير رنگ ضررى نخواهد داشت يعنى
دستت را بگريبان خود جمع كن تا سفيد و روشن بدون آفت خارج شود. بعضىها سوختن
احتمال دادهاند يعنى دستت نميسوزد. اين لفظ در سوره نمل: 12. و قصص: 31 نيز آمده
در الميزان فرموده: ظاهرا اين قيد تعريض بتورات فعلى است كه در سفر خروج باب چهارم
آيه 6 گويد: دست موسى مثل برف مبروص (پيس) شد.
«إِنَّالْحَسَناتِ يُذْهِبْنَالسَّيِّئاتِ»هود: 114.
اين آيه در «حبط» گذشت و در «غفر» ديده
شود.
در تمام آيات قرآن در علاج سيئات تكفير آمده است مثل «وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْسَيِّئاتِكُمْ»بقره:
271. و درباره هيچ يك يغفر السيّئات نيامده مگر در آيه «وَنَتَجاوَزُ عَنْسَيِّئاتِهِمْ»احقاف: 16. كه بجاى تكفير تجاوز آمده است. اين ظاهرا از آنجهت است كه
«كفر» در لغت بمعنى پوشاندن است و در
علاج بدىها و ناپسندها تعبير پوشاندن آنها مناسب است.