سندس را ديباج نازك و استبرق را ديباج ضخيم برّاق گفتهاند و اين هر
دو نكره است نميشود با ديباى دنيا مقايسه كرد و هر دو سه بار در قرآن آمدهاند:
كهف: 31- دخان: 53- انسان: 21.
سنم: «وَمِزاجُهُ مِنْتَسْنِيمٍ. عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا
الْمُقَرَّبُونَ»مطففين: 27 و 28.
تسنيم در اصل بمعنى بالا بردن است «سَنَّمَالشَّيْءَ: رَفَعَهُ» و آن در آيه نام چشمه ايست در جوامع الجامع
گفته:
علت اين تسميه آنست كه آن بالاترين شراب بهشت است و يا اينكه از فوق
جارى ميشود (مثل آبشار) عينا منصوب است بجهت مدح يا حاليّت چنانكه گفتهاند ولى
بنظر من مفعول فعل محذوف است و تقدير آن: اعنى عينا است و آن بيان تسنيم ميباشد
براى توضيح بيشتر به «كافور» رجوع شود تسنيم فقط يكبار در قرآن
يافته است.
سنّ:دندان. «وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَبِالسِّنِ»مائده:
45. در اقرب گويد: سنّ استخوانى است كه در دهان حيوان ميرويد ولى امروزيها
ميگويند: سنّ چهار دندان مقدّم است سپس ناب و آنگاه اضراس است اين كلمه فقط دو بار
در قرآن آمده است.
يعنى اگر بعداوت اسلام و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برگردند
طريقه گذشتگان يعنى طريقه و رويه خداوند درباره كفّار ديگر كه هلاكشان كرد، گذشته
و روشن شده است. طبرسى گويد:
سنّت و طريقه و سيره نظير هماند.
دليل اينكه مراد از سنّت در آيه طريقه خداست آيات ذيل است كه صريحا
بخدا نسبت داده شده است مثل «سُنَّةَاللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ»احزاب: 38 و