صافنه اسبى است كه بر سه پاى ايستد و گوشه پاى چهارم را بزمين گذارد
جمع آن صافنات است. جياد جمع جيّد يا جواد است يعنى اسب اصيل و تند رو. در مجمع «أَحْبَبْتُ»را اختيار
كردن گفته است على هذا «حُبَّالْخَيْرِ»مفعول آنست يعنى دوست داشتن اسبان را اختيار كردم. بقولى «عن» بمعنى «على» است يعنى محبّت اسبان را بر ذكر
پروردگارم بر گزيدم.
ولى بنظر من «عن» براى
تعليل است. ابن هشام در معنى براى «عن» ده
معنى ذكر كرده از جمله تعليل است و گويد: آن در آيه «وَما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ
وَعَدَها إِيَّاهُ»و نيز در آيه «وَما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ»براى تعليل است.
قاموس و اقرب تعليل را يكى از معانى «عن» شمرده
و آيه «إِلَّاعَنْ مَوْعِدَةٍ»را شاهد آوردهاند در اين صورت هيچ
مانعى ندارد كه «عن» در آيه «عَنْذِكْرِ رَبِّي»براى تعليل باشد يعنى: من محبت اسبان را براى ذكر پروردگارم كه آنها
را براى جهاد در راه او آماده كردهام بر گزيدهام و شايد سان ديدن از اسبان براى
آمادگى بجنگ بود كه آنرا ياد خدا خواند «تَوارَتْبِالْحِجابِ»بقرينه «العشىّ» غروب شمس است كه عشىّ طرف آخر عصر
ميباشد يعنى آفتاب بپرده نهان شد. ضمير «رُدُّوها»راجع به «صافنات» است
يعنى آنها را نزد من بر گردانيد. على هذا معنى آيات چنين است:
بداود سليمانرا بخشيديم او بنده خوب و رجوع كننده بحق است.
آنگاه كه در آخر روز اسبان اصيل و تيز رو باو نشان داده شدند. گفت: