responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 30

تثنيه آن ذوان است نحو «يَحْكُمُ بِهِ‌ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ» مائده: 95 «وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ‌ عَدْلٍ مِنْكُمْ» طلاق: 2. جمع آن ذَوُونَ است مثل‌ «وَ آتَى الْمالَ عَلى‌ حُبِّهِ‌ ذَوِي‌ الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ ...» بقره:

177.

ذات: مؤنّث ذو است بمعنى صاحب نحو «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ‌ بِذاتِ‌ الصُّدُورِ» آل عمران: 119 موصوف آن جمع است لذا مؤنث آمده يعنى:

خدا بچيزهائيكه در سينه‌هاست و مصاحب سينه‌هاست داناست. اين كلمه 30 بار در قرآن آمده است‌ «وَ السَّماءِ ذاتِ‌ الْحُبُكِ» ذاريات: 7. چون سماء مؤنث است لذا وصف آن ذات آمده.

تثنيه آن ذَوَاتَان و جمعش ذَوَات است نحو «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ‌ ...

.. ذَواتا أَفْنانٍ» رحمن: 49. هر كه از مقام پروردگار خويش بترسد دو بهشت دارد ... هر دو داراى شاخه‌هاست.

اما جمع آن در كلام مجيد بكار نرفته است.

ناگفته نماند: ذات گاهى بمعنى طرف، حال و نفس الشي‌ء آمده نحو «تَتَزاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ‌ ذاتَ‌ الْيَمِينِ» كهف:

17. يعنى از كهف آنها بطرف راست ميل ميكند و نحو «وَ أَصْلِحُوا ذاتَ‌ بَيْنِكُمْ ...» انفال: 1. يعنى حاليكه در ميان خويش داريد اصلاح كنيد. در اقرب الموارد پس از شمردن موارد استعمال آن ميگويد در اكثر اين عبارات راجح آنست كه ذات همان ذات بمعناى صاحب باشد.

ذود: طرد و دفع‌ «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ‌ تَذُودانِ‌» قصص: 23.

يعنى نزديك آنها دو زن را ديد كه گوسفندان خود را از مخلوط شدن با گوسفندان ديگر كنار و دفع ميكردند در نهج حكمت 368 آمده‌

«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ ... الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ‌ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ».

خداى سبحان عقاب را بر گناه گذاشته تا بندگان را از نقمت خويش كنار و دور كند.

در صحيفه سجاديه دعاى 42 درباره‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 30
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست