responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 275

قرآن يكسان‌اند وانگهى قرآن بوسيله نويسندگان محترم در قلبهاى پاك جا خواهد گرفت نه تنها از بين نخواهد رفت بلكه روز افزون خواهد بود و تو در ترويج قرآن بهمه با يك نظر نگاه كن تا هر كه بخواهد از آن استفاده كند اعمّ از آنكه قوى باشد يا ضعيف.

سفع: گرفتن. در صحاح گويد «سَفَعَتْ‌ بِنَاصِيَتِهِ» يعنى پيشانى او را گرفت. «كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ‌ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ» علق: 15. نه چنين است اگر بس نكند حتما حتما از موى پيشانى او ميگيريم. در مجمع گويد:

ناصيه موى جلوى سر است بعلّت متصل شدن بسر ناصيه گفته شده كه ناصى يناصى بمعنى چسبيدن است.

«لَنَسْفَعاً» دو تأكيد دارد يكى لام، ديگرى نون تأكيد خفيفه. در كشاف گويد: با نون تأكيد ثقيله نيز خوانده شده و ابن مسعود «لَأَسْفَعاً» متكلم وحده خوانده است.

طبرسى و زمخشرى گويد: سفع بمعنى گرفتن و محكم كشيدن است و در قرآن با الف نوشته شده تا حكم وقف بر الف داشته باشد. و لام آن عهد و عوض از مضاف اليه است.

اين كلمه در قرآن فقط يكبار آمده است.

سفك: ريختن. خواه ريختن خون باشد يا اشك يا شى‌ء مذاب (راغب) در اقرب گويد: گويا در ريختن خون مخصوصتر است. ابن اثير نيز چنين گفته است. طبرسى آنرا فقط ريختن خون گفته است‌ «أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ‌ الدِّماءَ ...» بقره: 30.

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ‌ دِماءَكُمْ ...» بقره: 84.

ناگفته نماند در قرآن و نهج- البلاغه همه جا در ريختن خون بكار رفته و در نهايه نيز موردى غير از خون ريختن نقل نكرده است لذا بنظر ميايد كه سفك مخصوص خون ريختن است بر خلاف «سفح» كه گذشت و در ريختن خون و غيره استعمال شده است.

سفل: (بضم س) پائينى، پستى‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 275
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست