responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 251

نور و روشنائى او ميباشد وه چه عالى تعبيرى است‌ «وَ سِراجاً مُنِيراً».

امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه 92 نهج- البلاغه درباره آنحضرت فرموده‌

«فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى ... سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْءُهُ وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ، وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ».

سرح: رها كردن. چون گلّه را براى چرا رها كنند گويند «سرح الماشية سرحا» گرگ را سرحان گويند كه در تعقيب سرح (گله) باشد سرحه درخت بلندى است كه در بالا رفتن رها شده. ملخ را سرياح گويند كه در بيابان رها شده است (مجمع ذيل آيه 229 بقره).

راغب گويد: سرح درختى است ميوه‌دار مفرد آن سرحه است «سَرَّحْتُ‌ الْإِبِل» در اصل آن است كه شتر را براى چريدن رها كردم سپس هر رها كردن در چرا را سرح گفته‌اند.

بهر حال معنى آن رها كردن است و سرح چنانكه صحاح و اقرب تصريح كرده لازم و متعدى هر دو آمده است.

وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ‌ تَسْرَحُونَ‌ نحل: 6. شما را در چهار پايان زينتى است آنگاه كه آنها را بآغل بر ميگردانيد و آنگاه كه بچرا رها ميكنيد.

فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَ‌ سَراحاً جَمِيلًا احزاب: 28. بيائيد شما را متاع دهم و رهاتان كنم رها كردن خوبى.

الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ‌ بِإِحْسانٍ ... بقره: 229. امساك را رجوع در عدّه و تسريح را رها كردن تا عدّه‌اش تمام شود معنى كرده‌اند يعنى طلاق دو دفعه است پس از آن رجوع در عده است و يا رها كردن و عدم رجوع تا عدّه منقضى گردد.

بعضى از بزرگان گويد: اظهر آنست كه تسريح بمعنى طلاق سوّم باشد و ظاهر تفريع‌ «فَإِمْساكٌ ...» آنرا ميرساند. در اينصورت آيه بعدى كه گويد فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ ...

بيان تفصيلى آن اجمال است.

قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن - تهران، چاپ: ششم، 1412ق.

قاموس قرآن ؛ ج‌3 ؛ ص252

 

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 251
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست