چنانكه گفتيم بالاتفاق با ضمّ قرائت شده است. و مراد از آن تسخير
كردن است كه مردمان يكديگر را مسخر ميكنند.
مراد از رحمت ظاهرا نبوت است كه آيه قبل ميگويد «وَقالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ
الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ»در جواب آمده: آيا آنها رحمت خدا را قسمت ميكنند و ميخواهند نبوّت
روى دلخواه آنها باشد گذشته از نبوّت معيشتهاى آنها را نيز ما قسمت كردهايم و
بعضى را بر بعضى مزيّت دادهايم تا يكديگر را تسخير كنند و هر كس از ديگرى فرمان
برد و دست بهم دهند تا كار دنيا اداره شود.
ناگفته نماند چنانكه در «رزق» گذشت
خداوند استعدادهاى بشر را مختلف قرار داده تا هر يك در كارى متخصص باشند و هر يك
كارى پيش گيرند و هر متخصص آنديگرى را تسخير كند تا اطاعت و فرمانبرى در جريان
افتاده كارها رو براه شوند. اگر مردم در يك استعداد آفريده ميشدند و يكسان ميبودند
يكديگر را مسخر نميكردند و امور دنيا پيش نميرفت بنظر نگارنده مراد از «قَسَمْنا»و «رَفَعْنا»راجع
باختلاف استعدادها است نه بثروت و مال دنيا گرچه نتيجه آن اختلاف در ثروت نيز هست
و اللّه اعلم.
سخط:غضب شديد كه مقتضى عقوبت است چنانكه راغب گفته. و آن بر وزن فرس و
قفل هر دو آمده است و نيز بر وزن فرس مصدر آمده است. «وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْيَسْخَطُونَ»توبه: 58.
اگر از غنيمت بآنها ندهند بشدت خشمگين شوند.