responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 237

57. «وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً ...» فاطر: 9.

سَحت: بفتح (س) استيصال و از بين بردن. ثلاثى و مزيد آن بيك معنى است در مجمع آمده «أَصْلُ‌ السُّحْتِ‌ الِاسْتِيصَالُ يُقَالُ‌ سَحَتَهُ‌ و أَسْحَتَهُ‌ أي اسْتَاْصَلَهُ» «لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ‌ بِعَذابٍ ...» طه: 61. بخدا دروغ نبنديد و گرنه شما را با عذاب مخصوصى مستأصل و ريشه كن ميكند.

سُحت‌

بضمّ (س) اسم مصدر و شى‌ء مستأصل شونده است راغب آنرا پوستيكه مستأصل شود گفته است اين كلمه سه بار در قرآن آمده و همه در سوره مائده آيات 42، 62، 63 است‌ «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ‌ لِلسُّحْتِ‌ ...».

مراد از سحت در آيات فوق حرام است. راغب علت تسميه را چنين گويد: گوئى حرام دين و مروت شخص را از بين ميبرد روايت شده‌

«كَسْبُ الْحَجَّامِ سُحْتٌ».

اين بواسطه حرام بودن نيست بلكه بعلت بردن مروت و مردانگى است. طبرسى ره در علت تسميه سه قول نقل كرده اولى قول زجّاج است كه حرام سبب استيصال و هلاكت است. دوّمى قول جبائى كه در حرام بركتى نيست و مستأصل شده ريشه كن ميگردد. سومى قول راغب است كه از خليل نقل ميكند.

از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله نقل شده سحت رشوه گرفتن در قضاوت است. و نيز به قيمت سگ، اجرت زانيه، قيمت مشروب، اكل مال يتيم، و ربا و غيره سحت اطلاق شده به مجمع البيان ذيل آيه فوق و تفسير عيّاشى و غيره رجوع كنيد.

سحر: بكسر (س) جادو. راغب گويد: سحر بچند معنى گفته ميشود اول حيله‌ها و تخيلات بى حقيقت است كه شعبده باز با تردستى چشم شخص را از كاريكه ميكند منحرف مينمايد ...

طبرسى فرموده: سحر و كهانت و حيله نظير هم‌اند از جمله سحر تصرفى است كه در چشم واقع ميشود تا گمان كند كار همانطور است كه مى‌بيند حال آنكه آنطور نيست. و سحر عملى‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 237
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست