در شب بجاى تاريكى نگاه كند و اشباهى در نظرش مجسّم شود بعضى از
بزرگان «زاغَتِالْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ
الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ»را تشبيه بحال محتضر داشته و زيغ ابصار را ميل چشم در حال احتضار و
بلوغ قلوب را رسيدن روح بحلقوم گفته است.
ولى ظاهرا كنايه نباشد بلكه چشمها از كثرت ترس باشتباه رفت و دلها در
سينهها بالا آمد.
آيه دوم نقل قول كفّار است كه مؤمنان را در آتش نزد خود نمىبينند
گويند: آيا آنها را در دنيا مسخره گرفتيم حال آنكه اهل حق بودند؟ يا با ما در
آتشند ولى چشم ما منحرف شده و آنها را نمىبيند.
زيل:كنار
شدن. اين همان «زال» ناقصه است و فرق آن با زال تامّه
آنست كه اين يائى است (زيل) و آن واوى است (زوال) چنانكه در اقرب گفته است افعال
آن در قرآن همه توأم با حرف نفى است كه افاده اثبات ميكند «وَلايَزالُونَيُقاتِلُونَكُمْ ...»بقره: 217. يعنى پيوسته با شما جنگ ميكنند. طبرسى در ذيل آيه گويد:
معنى لايَزَالُ،يَدُومُ مَوْجُوداً است «فَمازِلْتُمْفِي شَكٍّ مِمَّا
جاءَكُمْ بِهِ ...»غافر:
34. پيوسته در شريعت و گفتار او در شك بوديد.
تزييل بمعنى تفريق و جدا كردن و تزيّل بمعنى جدا شدن است (اقرب) «ثُمَّنَقُولُ لِلَّذِينَ
أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْفَزَيَّلْنابَيْنَهُمْ»يونس: 28.
يعنى ميان آنها و معبودهايشان جدائى ميافكنيم.
«لَوْتَزَيَّلُوالَعَذَّبْنَا الَّذِينَ
كَفَرُوا ...»فتح:
25. اگر مؤمنان از كفار جدا ميشدند حتما كفّار را عذاب ميكرديم اين معانى مطابق
معناى اوّلى است كه كنار شدن باشد.
زينت:زينت سه گونه است: زينت باطنى مثل علم و اعتقادات خوب، زينت بدنى مثل
نيرومندى و غيره، زينت خارجى مثل زيور و مال و غيره (استفاده از مفردات).